بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در گردهمایی «وفای به شهدا» حوزهی بقاع غربی در مشغرة
| عربی | فیلم | صوت |بخشهایی از متن بیانات:
فرازها:
معمولا در انتخاباتها احزاب برای حمایت از لیستها یا افراد خودشان جشن برگزار میکنند اما این جشن ما برای حمایت از لیستی در بقاع غربی است که ظاهرا هیچ فردی از تشکیلات حزب الله در آن حضور ندارد اما روح مقاومت، امید و وفاداری در تک تک افراد این لیست وجود دارد. ما این جشن را برگزار کردیم تا بر محبت و حمایتمان از این افراد و اهمیت داشتن پیروزی تک تکشان تأکید کنیم. ما معتقدیم راهیابی افراد این لیست به مجلس، فراتر از همهی تشکیلاتها، احزاب و تقسیمبندیهای جغرافیایی است و موجب قدرت گرفتن همهی باورمندان و حامیان مقاومت میشود. معمولا وقتی افراد یک حزب مشخص در لیستی حضور ندارند، هواداران آن حزب نسبت به آن لیست سرد و بیتفاوت میشوند. اما شما مردم این منطقه که عزیزترین و گرانقدرترین افرادتان را به آستان شهادت تقدیم کردید، در انتخابات گذشته نیز ثابت کردید بر اساس تعصبات حزبی رفتار نمیکنید. در تقسیمبندیهای داخلی حزب الله، هیچ منطقه و محوری به اندازهی بقاع غربی دارای فرماندهان شهید نیست؛ چه از نظر تعداد و چه از نظر شخصیت؛ فرماندهان شهید پیشرویی که حتی در اتاق عملیات به شهادت نرسیدند بلکه در خطوط مقدم شربت شهادت نوشیدند.
مقاومت همانگونه که نیازمند قدرت تسلیحاتی و آغوش حمایت مردمی است، نیازمند افرادی است که در میادین سیاست، جلوی توطئه علیه مقاومت را بگیرند.
یکی از مسائلی که مشخصا باید در مجلس آینده پیگیری شود موضوع پروژهی رود لیطانی و همچنین حفاظت از پاکی این سرمایهی آبی است که در مقابل چشمان ما در حال هدر شدن است. دشمن همچنان از پشت مرزها به این رود چشم طمع دوخته است. در بودجهی سالهای گذشته با تلاش مشترک فراکسیون توسعه و آزادسازی و فراکسیون وفاداری به مقاومت، مبالغی به حفاظت از این رود اختصاص داده شده بود که قطعا نیازمند پیگیری در مجلس آینده است.
بافت بشری و حضور و همزیستی صدها ساله و اصیل مذاهب مختلف اسلامی و مسیحی در این منطقه، تابلوی زیبایی است که باید از آن پاسداری کرد. هر کدام از این مذاهب تاریخ، شخصیتها، علما، رهبران و نیروهای سیاسی خود را دارند.
نباید فراموش کنیم که دشمن همچنان به این منطقه چشم طمع دوخته است و البته مردم منطقه همچون گذشته میدانند که مصلحتشان در پایداری در سرزمین خودشان است. تصرف رود لیطانی نیز از گذشته یکی از تیترهای آزمندی اسرائیل به این بخش از لبنان بوده. علت دیگر اصرار اسرائیل بر تصرف این منطقه، اشراف بر دمشق و همچنین اشراف بر بیروت است. البته با توجه به همهی تجربهها و تلاشهای گذشته از جمله تجربهی نابودی تانکهای میرکاوا در جنگ ۳۳ روزه و تجارب سال ۲۰۰۰ قطعا اسرائیل بزدلتر از آن است که تانکها و افرادش را وارد این سرزمین کند. چه، امکانات، اراده و تجارب مقاومت در همهی این سالها افزایش یافته است.
ملتها و ساکنان منطقه پی بردهاند که در مواجهه با برتری مالی و نظامی دشمنانمان از جمله اسرائیل و…، هیچ معادلهای غیر از سهگانهی طلایی ارتش ملی - مقاومت مردمی - حمایت ملت وجود ندارد. این تنها راهبردی است که میتواند بقای باعزت و کرامت یک ملت را در سرزمین خودش تضمین کند.
چگونه برخی ساکنان بقاع غربی دست به تحریک علیه مقاومت میزنند در حالی که مقاومت بر هیچ کس منتی ندارد و ضمانت وجودشان در سرزمینشان است؟ مردمان این منطقه در طول تاریخ با دمشق و سوریه روابط تجاری داشتند و این روابط یکی از ارکان حیات در این منطقه بوده است. ۷ سال پیش با حوادثی که در سوریه رخ داد، مردم به دو دسته تقسیم شدند. در هر صورت اگر هنوز کسی وجود دارد که دل بسته است حکومت سوریه فروبپاشد، سرنگون شود یا تغییر کند، از بنده بپذیرد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد. موضوع سوریه در مراحل پایانی خودش است. منافع همهی ساکنان این منطقه اقتضا میکند که به همزیستی گذشتهشان با سوریه برگردند. اتهام دیگری که مطرح شد این بود که لیست مقاومت، نمایندهی سوریه است. اینطور نیست. ما همپیمانان و دوستان سوریه هستیم اما هیچ لیست و شخصی نمایندهی سوریه نیست.
کسی که به لحاظ سیاسی ضعیف باشد میرود سراغ دامنزدن به درگیریهای مذهبی. چون هیچ منطق و روش باورپذیری غیر از تحریک احساسات مذهبی ندارد. این را بدانید، چه ما و غیر ما، هر گاه هر رهبر، رئیس جمهور یا نمایندهای دست به تحریک مذهبی زد یعنی به لحاظ سیاسی در موضع ضعف قرار گرفته و دست به اسلحهی شیطان برده است. همه حتی مخالفان سیاسی باید در این کشور همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند. روح کلی حاکم بر کشور حتی در مواقع مخالفت و درگیری باید روح همگرایی و دستیابی به راه حال باقی بماند.
موشکباران سهجانبهی سوریه ممکن بود به درگیری آمریکا و روسیه بیانجامد و همهی جهان و منطقه را نگران کرده بود. گرچه به طور همزمان اسرائیل، برخی کشورهای منطقه و گروههای تکفیری که با وجود ۷ سال جنگ ناکام مانده بودند بسیار امیدوار شدند. همانطور که در سخنرانی قبلی گفتم، این نمونهی دیگری از استکبار آمریکا بود که خود را قاضی، محقق البته بدون تحقیق، مدعی العموم و جلاد میداند. علت انجام حمله در روز شنبه این بود که شنبه قرار بود اولین هیئت اعزامی سازمان منع گسترش سلاحهای شیمیایی به دوما بروند و خاکها، اماکن و افراد را آزمایش کنند و آمریکا میدانست چنین ماجرایی حقیقت ندارد. آمریکا همچنین منتظر شورای امنیت و غیر شورای امنیت نماند. ضمنا این حملهی نیازی به مشارکت سه کشور نداشت و آمریکا تنها میخواست بگوید این حمله توسط جامعهی بین المللی انجام شده است.
ما در سوریه و خط مقاومت به علاوهی همپیمان روسی، همهی احتمالات را در نظر گرفته بودیم چون ترامپ خودش هم نمیداند آخرش چه تصمیمی میگیرد. نهایتا ۳ یا ۴ هدف را زدند. در مورد هدف چهارم با توجه به اینکه هیچ موشکی به آن نرسید، بحث هست که آیا واقعا هدف بود یا نه. همچنین باید از رفتار عالی و ویژهی نیروهای پدافند هوایی سوریه یاد کنیم. چون برخی طرفها سعی میکنند آن را نادیده بگیرند. مطالبی که بنده میگویم از مشاهدات بچههای حزب الله است که در هنگام حمله به سوریه آنجا حضور داشتهاند. پدافند هوایی سوریه توانست موفقیت نظامی بسیار عظیم و پراهمیتی را به دست آورد. همینکه سربازان سوری در طی چند ساعت حملهی هوایی همچنان در سکوهای موشکی نشسته بودند نشاندهندهی شجاعت، انضباط، فداکاری، پیشگامی و هماوردطلبی افسران و سربازان ارتش سوریه است؛ در حالی که برخی میکوشند مدام به روحیهی این ارتش ضربه بزنند و شجاعتش را زیر سؤال ببرند. در هر صورت همهی هدفهایی که مورد اصابت قرار گرفتند از پیش خالی شده بودند.
اگر هدف حملهی سهجانبه باجگیری از سوریه بود، محقق نشد. اگر هدف، ارعاب و شکستن روحیهی سوریه و همپیمانانش و ملت و فرماندهان ارتش سوریه بود، محقق نشد و امروز اعتماد به نفسشان و اعتمادشان به رهبر، ارتش، سربازان و سلاحهایشان و همچنین روحیهشان بسیار بیشتر از روزهای قبل از حمله است. اگر هدف، بالا بردن روحیهی گروههای تکفیری مسلح برای برای پیشروی بود (موضوعی که در خطوط مختلف از جمله جنوب درعا، تدمر، خط تماس دیرالزور، شمال حلب و… بهطور جدی برای آن آماده شده بودند) این حمله فقط موجب سرخوردگی بیش از پیششان شد. همهی فرماندهان و رهبران گروههای مخالف سوریه که در هتلهای خارجی ساکناند و همچنین برخی کشورها که به این حمله دل بسته بودند سرخورده شدند. اگر هدف، تغییر معادله به نفع اسرائیل یا برخی کشورها بود نیز در پاسخ به عبارت خود اسرائیلیان بسنده میکنم: نتیجهی همهی تهدیدهای ترامپ و موشکهای خوشگل و جدید و هوشمندش، صفر بود! اگر هدف، تخریب تأسیسات زیربنایی یا نیروی ارتش سوریه بود، محقق نشد. همچنین اگر هدف، وارد آوردن فشار سیاسی به سوریه و همپیمانانش برای حرکت در مسیر درمان سیاسی بود بنده میگویم این حمله موجب پیچیدهتر شدن فرآینده درمان سیاسی و افزایش بحران در روابط بین المللی شد. این حمله اگر کنفرانس ژنو را به طور کامل بیفایده نکرده باشد حداقل مسیر را پیچیدهتر کرد.
اگر هدف حملهی سهجانبه به سوریه از بین بردن تأسیسات زیربنایی بمبهای شیمیایی بود، چنین چیزی اصلا وجود نداشته که بخواهد نابود شود. اینها همه تهمت و اتهامهای باطل هستند. و بنده به شما میگویم در هر پیروزی پس از این نیز شاهد این نمایش خواهیم بود. مثل داستان سلاح هستهای در ایران که سازمان بین المللی انرژی اتمی همیشه شهادت داده است ایران به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت نمیکند و حضرت امام خامنهای با اعتبار دینی و سیاسیاش مدام میگوید این موضوع حرام است و هیچ دلیل و اطلاعاتی در این زمینه وجود ندارد اما ایران را به لحاظ بین المللی محاصره میکنند و کیفر میدهند. موضوع سلاح شیمیایی نیز دست از سر ارتش و نظام سوریه بر نخواهد داشت. در هر صورت آنها به هیچ حمله کردند.
چرا حملهی سهجانبه به سوریه به صورت محدود صورت گرفت؟ در حالی که میدانیم برخی کشورهای خلیج هر روز آمریکا را تحریک میکنند و حاضرند پولهای زیادی در ازای یک حملهی نظامی گسترده به آمریکا بدهند تا آمریکا مثلا ارتش، وزارت دفاع یا قصر ریاست جمهوری را در سوریه بزند. همچنین لابیهای صهیونیستی حاضر در ایالات متحده همیشه به وارد آوردن سختترین ضربهی ممکن دعوت میکنند. اما چرا آمریکا دست به عملیات گسترده نزد؟ به علت بحثی که میان سیاستمداران و مشاوران وزارت دفاع و پنتاگون وجود دارد. نظامیان آمریکا خیلی خوب میدانند عملیات گسترده علیه نظام و ارتش سوریه و نیروهای همپیمان حاضر در این کشور نمیتواند به سادگی جمع شود و به پایان برسد. و فرماندان ارتش در آمریکا مسئول امنیت افسران و نیروهایشان هستند. آنها میدانند حملهی گسترده موجب افروخته شدن تمام منطقه میشود. به این علت است که عاقلانه رفتار میکنند. پس در چهارچوبی که پنتاگون پذیرفت حمله کردند اما اگر کار را به ترامپ، بولتون، کشورهای خلیج، اسرائیل و لابیهای صهیونیستی سپرده بودند اتفاق دیگری میافتاد. در هر صورت میخواستم بگویم این یک اذعان امنیتی و نظامی بزرگ از جانب آمریکاست. آمریکا اذعان دارد خط مقاومت میتواند خسارتهای شدیدی بهشان وارد کند اگر نگویم میتواند مثل همهی نبردهای گذشته، شکستشان دهد. تجربهی این حمله باید موجب اعتماد به نفس ما شود و بدانیم گزینههای دشمن با وجود برخورداری از امکانات عظیم، محدود است. ممکن است کسی امکانات زیادی داشته باشد اما گزینههایش محدود باشند. در هر صورت جنگ پایان نیافته است، گرچه ما در مسیر پیروزی قرار داریم.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران