بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، دربارهی دومین آزادسازی لبنان
| عربی | فیلم | صوت |بخشهایی از متن بیانات:
فرازها:
پس از سخنرانی قبلی بنده، شاهد برخی واکنشهای خشمگینانه بودیم که قصد پاسخگویی به آنها را ندارم جز یک مورد که ما به عنوان حزب الله و مخصوصا شخص بنده نمیتوانیم دربارهی آن سکوت کنیم چون این هیچگاه در اخلاق حزب الله نبوده است. برخی گفتند حزب الله با این نبرد میخواهد به بهانهی هماهنگیهای نظامی و مذاکره برای کشف سرنوشت سربازان ارتش، دولت لبنان را مجبور به عادیسازی روابط با سوریه کند. آنچه ما مطرح کردیم تنها یک پیشنهاد بود و پیشنهاد دوم که در نهایت نیز عملی شد، مذاکرهی مستقیم حزب الله از داخل سوریه با داعش بود. ما اهل باجگیری از کسی و بازی با سرنوشت کسی نیستیم و احزاب و جریانات و رسانههایی که این حرف را زدند یا از تاریخ ما بیخبرند یا افرادی پست و بیاخلاق هستند.
شرط داعشیها برای مذاکره، آتش بس بود اما ما بههیچ وجه نپذیرفتیم و آتشبس را منوط به پایان مذاکرات و شکلگیری توافق دانستیم. داعش بالاخره شب آخر باب گفتگو را گشود. ما همانطور که در سخنرانی قبل گفتم، اولین بند هرگونه توافقی را کشف سرنوشت سربازان ربودهشدهی ارتش لبنان عنوان کردیم. این موضوع منتی از جانب ما بر کسی نیست. وظیفه و مسئولیت ماست. دومین بند، مبادلهی پیکرها یا تعیین محل دفن شهیدان نبرد قلمون بود. سومین بند، مبادلهی همهی اسیران و شهیدان همهی تابعیتهای لبنانی، عراقی، فاطمی یا… بود که در نبرد بادیه و همچنین نبرد جنوب استان رقه گرفتار شده بودند. چهارمین بند، تعیین سرنوشت دو اسقف و یک خبرنگار لبنانی بود. گفتیم اینها را به ما بدهید تا اجازه دهیم به سوی محل مورد توافق خارج شوید. که این محل نهایتا منطقهی ابوکمال تعیین شد. در مورد بند چهارم گفتند ما از این سهنفر بیخبر هستیم و اینها دست داعش نیستند. ما چون هیچ دلیل حسی برای ربوده شدن آنها توسط داعش نداشتیم، بالاخره پس از چند روز از این بند صرف نظر کردیم. در مورد اسیران به ما گفتند ما هیچ اسیری نداریم جز یک اسیر لبنانی. چون معمولا داعش اسیران را نگه نمیدارد و میکشد. اصولا داعش برای زنده یا مردهی هیچ انسانی چه از افراد خودش باشند و چه دشمنانش کرامتی قائل نیست. گفتند محل دفن شهدای قلمون را مشخص میکنند. همچنین گفتند هیچ جسدی در اختیار ندارند و اجساد را در بیابانها رها میکنند، غیر از دو لبنانی و یک ایرانی که سرش را جلوی دوربین بریدند. بعدا مشخص شد آن دو لبنانی، از حزب الله بودهاند. داعشیها گفتند ما زندانیهایمان را در لبنان میخواهیم ولی ما گفتیم این موضوع بههیچ وجه قابل طرح نیست. در پایان گفتند فعلا نمیخواهیم در مورد سرنوشت سربازان ربودهشدهی لبنان اطلاعی بدهیم و حاضریم شما اجازه دهید در ازای همین مقدار اطلاعات، شهرنشینیان و زخمیها از شهر خارج شوند و نبرد میان نظامیان ادامه پیدا کند. ولی ما در حزب الله قاطعانه رد کردیم و گفتیم امکان تجزیهی مذاکرات وجود ندارد. نبرد ادامه پیدا کرد تا اینکه داعش احساس کرد ساعتهای پایانی است و همهی بندها را پذیرفت. این پذیرش به لحاظ نظامی، روانی و سیاسی تسلیم بهشمار میآمد. مشخص شد گروگانهای ارتش لبنان به شهادت رسیدهاند و نیروهای امنیتی و ارتش لبنان رفتند و محل دفن را بررسی کردند و آتشبس صورت گرفت و ۳۳۱ شهروند، ۲۶ زخمی و ۳۰۲ جنگجو با سلاح شخصیشان از منطقه خارج شدند. ضمنا باید اعلام کنم حزب الله در طول این عملیات ۱۱ شهید داد. همچنین در زمینهی شهید عباس مدلج که پیکرش در کنار ۸ شهید دیگر ارتش لبنان دفن نشده بود، بنده امروز نمایندگانی را خدمت پدرش فرستادم. بنده به ایشان میگویم پسر تو، پسر ما هم هست. کسی که محل دفن اینها را میداند در اختیار ماست و ما تا مشخص شدن محل دفن پسر شما رهایش نمیکنیم.
در این چند روز سخنانی را از برخی اهالی سیاست و رسانهی لبنانی شنیدم که نباید این داعشیها را رها میکردید و باید میکشتیدشان و چرا آزادشان کردید؟ و حکمت این کار شما چه بود. بنده درک میکنم که برخیها ممکن است به خاطر احساسات چنین حرفهایی بزنند اما برخیها نیز برای خدشهدار کردن وجههی این پیروزی این شبهه را بیان میکنند. در هر صورت بنده بدون در نظر گرفتن نیتها، توضیح میدهم: سازمان امنیت لبنان، اطلاعات ارتش لبنان و حزب الله اخباری داشتند مبنی بر شهادت و محل دفن شهدای ارتش که در پایان مشخص شد با محل اصلی تنها چند صد متر فاصله داشته است. این منطقه از دست داعش آزاد شده بود اما هنوز در خط تماس قرار داشت. رفتند و محل مورد نظر و اطرافش را کندند اما چیزی پیدا نکردند. علت چند روز عقب افتادن عملیات حمله به داعش هم این بود که میخواستیم پیش از آغاز عملیات، سرنوشت این سربازان معین شده باشد. همچنین یک نفر نیروی اطلاعاتی ارتش سوریه آمد و محلی همان نزدیکی را نشان داد و آن هم غلط بود. همهی نیروهای اطلاعاتی شبانهروز تلاش میکردند تا بتوانند این موضوع را به نتیجه برسانند. همه اتفاق نظر دارند اگر آزادسازی خاک بدون مشخص شدن سرنوشت این سربازان انجام میگرفت، ناقص بود. ممکن است کسی بگوید ۲۰٪ ناقص بود و کسی بگوید ۸۰٪ ناقص بود. همچنین بالاخره ۲ یا ۳ نفر در میان داعشیها از محل دفن سربازان اطلاع داشتند و ممکن بود در این نبرد کشته شوند و این پرونده تا ابد مبهم باقی بماند. در هر صورت گزینهی اول این بود که کار را به صورت نظامی با داعش تمام کنیم که در این صورت: اولا احتمالا افراد مطلع از سرنوشت سربازان لبنانی کشته میشدند و پرونده تا ابد باز میماند. ثانیا تعداد زیادی از شهرنشینان همراه نظامیان کشته میشدند و همین کسانی که امروز میگویند چرا داعشیها را رها کردید و نکشتیدشان، میگفتند شما مرتکب جنایت انسانی شدهاید. ثالثا چون هیچ راهی غیر از کشته شدن برای داعشیها نگذاشته بودیم، با تمام توان میجنگیدند و افراد بیشتری در نبرد کشته میشدند. پس طبیعی بود که این گزینه را انتخاب نکنیم. ضمن اینکه ما دین داریم و دین و اخلاق و قانون و قرآن میگویند وفای به عهد واجب است. ما وقتی پیمانی میبندیم از پشت خنجر نمیزنیم. امام علی بن حسین(ع) میگوید اگر قاتل پدر من شمشیری را که با آن پدرم را کشته است به من امانت بدهد به او بر میگردانم. موضوع «العین بالعین… والسن بالسن (المائدة/۴۵)» مربوط به احکام شخصی است و کاش گویندگان این حرفها در کلیت نبرد با اسرائیل و داعش و النصره نیز قائل به همین اصل بودند. اگر کسی خشمگین است و میخواهد انتقام بگیرد، بگذارید بنده راهنماییتان کنم باید به دنبال چه کسانی باشید. به جای کسانی که برای آزادی آنها جنگیدند و خون دادند بروید سراغ کسانی که اجازه دادند این سربازان در دست ربایندگانشان بمانند. ارتش از روز اول میتوانست برای آزادی این افراد عملیات انجام دهد. تفاوت ما با شما همین است که ما به ارتش اطمینان داریم. ولی افرادی هستند که در تریبونها و حتی در پارلمان علیه ارتش تشکیک میکنند. ارتش از روز اول میدانست اینها کجا اسیر هستند و میتوانست آن منطقه را محاصره و آزاد کند یا میتوانست تعداد زیادی داعشی را اسیر بگیرد و با آنها مبادله کند. اما تصمیمگیران سیاسی بزدل و سرسپرده که حتی برخیهایشان داعشیها را دشمن نمیدیدند بلکه انقلابی میدیدند، اجازه دادند این ماجرا ادامه یابد.
پیروزی لبنان در این عملیات به منطقهی عملیاتیاش محدود نمیشود بلکه این پیروزی، آخرین گام از آزادسازی کل خاک لبنان است که ان شاءالله در سخنرانی پنجشنبه دربارهاش توضیح خواهم داد. داعش مکمل پروژهی اسرائیل است و در پازل اسرائیل جنگید و دستاوردهایی را برای اسرائیل به همراه آورد که در دهها سال گذشته بینظیر بود. اگر جنگجوهای بیچارهی فریبخوردهی داعش این را ندانند، رهبرانشان قطعا میدانند. پروژهی آمریکا، سلطه بر منطقه و پروژهی اسرائیل، اشغال منطقه است اما پروژهی داعش، ریشهکن کردن انسانها، تاریخ، تمدنها و مدنیت و ویران کردن حکومتها و سازمانهای منطقه است تا لقمهی آمادهای برای آمریکا و اسرائیل شوند. غمگینترین کس از پیروزیهای اخیر کشورهای منطقه علیه داعش، نتنیاهو است. مردم منطقه و جهان اسلام اهل مطالعه نیستند، کاش میخواندند که اسرائیل دربارهی فروپاشی داعش چهها گفته است.
حزب الله پنجشنبه عصر در منطقهی بقاع و شهر بعلبک که بیشترین بهره را از امنیت این پیروزی میبرند، مراسمی خواهد داشت. برادران جنبش امل هر ساله برای سالروز ربوده شدن امام و بزرگتر همهی ما امام موسی صدر در ۳۱ آگوست برنامهای دارند که امسال حدس میزنم به علت روز وقوف در عرفات، آن را یک روز جلو انداختهاند. ما مراسممان را پنجشنبه در ساعات وقوف در عرفات در شهر بعلبک در برگزار میکنیم. عدهای حج میگزارند و ما معنای حج را تعبیر میکنیم. در این مراسم فداکارانی حضور مییابند که گوسفند و شتر قربانی نکردهاند بلکه همچون ابراهیم که نزدیک بود فرزندش را به فرمان الهی قربانی کند، فرزندانشان را قربانی کردند. حاضران در این مراسم کسانی هستند که هر روز شیاطین بزرگ و کوچک را رجم میکنند. شیاطینی که میخواستند جوامع ما را نابود و چهرهی ادیان آسمانی را خدشهدار کنند. ما در این روز جمع میشویم و خداوند را به خاطر این که ما را هدایت و پیروز نمود شکر میکنیم. اگر کسی حوادث این چند سال منطقه را بفهمد و تحلیل کند میفهمد که پیروزی در این نبرد جهانی و امکانات نظامی و رسانهای و مالی بیحد و حصرش، شبیه معجزه است. پنجشنبه در روز زیارتی امام حسین(ع) ما در میدانی که اسیران کربلا و سرهای شهدا از آنجا عبور کردند جمع میشویم. میدانی که چند سال پیش از همانجا برای اولین بار شعار «زینب بار دیگر به اسارت نخواهد رفت.» را مطرح کردیم. ما به سیدالشهدا(ع) میگوییم ما از کسانی نیستیم که با تو پیمان بستند و پشتت را خالی کردند. مزاحم همهی مردم کشور نمیشویم اما همهی اهالی و کوچک و بزرگ بقاع به این مراسم دعوتند تا خداوند را برای این پیروزی شکر کنیم و بار دیگر با الله و رسولان و اولیاء الله و سیدالشهدا(ع) پیمان ببندیم که اهل فداکاری بیحد و مرز و ایستادگی هستیم و همچنین با امام ربودهشدهمان سید موسی صدر و قسم ایشان در شهر بعلبک و با سیدالشهدای مقاومت اسلامی، سید عباس موسوی و همهی افراد عزیز و مقدسمان تجدید پیمان کنیم و بگوییم که ما اهالی این خاک هستیم و سربلند و با کرامت در آن خواهیم زیست و آن را ترک نخواهیم گفت و مهاجرت نمیکنیم و هر کس به این خاک تجاوز کند همینجا با او میجنگیم و به شهادت میرسیم و همینجا دفن میشویم. ما دو پاسپورت و دو تابعیت نداریم. ما یک تابعیت، یک تاریخ، یک خاک و یک آینده داریم.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران