بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات درباره‌ی آخرین تحولات لبنان و منطقه

بیانات

10 اسفند 1394

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، درباره‌ی آخرین تحولات لبنان و منطقه

|فارسی|عربی|فیلم|صوت|
«
تلاش می‌کردیم میان سوریه با سعودی و ایران با سعودی گفت و گو صورت بگیرد و مسائل درمان شود. با وجود همه‌ی آن‌چه سعودی بر سر ما آورد ما جنگ را با سعودی آغاز نکردیم. ما پرونده‌ی مسائل داخلی سعودی را باز نکردیم و درباره‌ی احساء، قطیف، مردم، سربریدن‌ها و… صحبت نکردیم. این‌ها را همه می‌دانند. ما متهم بودیم و از ما مطالبه می‌شد [که موضع بگیریم] ولی می‌گفتیم برادران، اولویت ما مبارزه با اسرائیل است. خب، وقتی وارد بحرین شدند و تانک‌های سعودی استخوان‌های مردمی را که به راهپیمایی مسالمت‌آمیز می‌پرداختند خرد کردند ما از این وضعیت انتقاد کردیم، ولی وارد نبرد سیاسی و رسانه‌ای با سعودی نشدیم و هم‌چنان می‌گفتیم باید در بحرین گفت و گو صورت بگیرد و مثبت‌نگری در تعامل با سعودی کمک می‌کند در بحرین به گفت و گو برسیم. در سوریه جنگ به راه انداختند. ما پنج سال است سخنرانی می‌کنیم و می‌گوییم جنگ سوریه فقط علیه نظام نیست بلکه علیه همه‌ی ماست. بایدن، سرور آمریکایی‌شان، شخصا می‌گوید: سعودی و غیر سعودی -از سعودی نام برد- برای این نبرد میلیاردها دلار و هزاران تن سلاح و مهمات وارد سوریه کردند. با این حال و با وجود این که سعودی نبردی را مدیریت می‌کرد که استخوان‌ها را در سوریه خرد می‌نمود، سینه‌ها را می‌درید، سر می‌برید، می‌کشت و ریشه‌کن و نابود می‌کرد ما هم‌چنان تا یک سال پیش در مورد سعودی سکوت کرده بودیم. همچنین پیش از آن در عراق. از سال ۲۰۰۳ ماجرای خودروهای بمب‌گذاری‌شده در عراق آغاز شد و گوشت تن کودکان، زنان، کارگران، کشاورزان، دانش‌آموزان و نمازگزاران مساجد به در و دیوار می‌پاشید. اندیشه، پول، خودروها و مواد منفجره از سعودی بود. ما هم‌چنان ساکت بودیم. حتی خودروهای بمب‌گذاری‌شده در لبنان از سعودی بودند. بنده گفته‌ام و شماره‌های افراد را دارم: خودروهای بمب‌گذاری‌شده‌ای که از قلمون به سوی هرمل، نبی عثمان، ضاحیه‌ی جنوبی و بیروت می‌آمد از سوی سعودی مدیریت می‌شد. اجازه دهید با کمال صراحت عرض کنم. تا این که جنگ مستقیم علیه یمن پیش آمد…
 از روز اعلام توقف هدایا و اقدامات دیگر سعودی، وارد دوران تازه‌ای از نبرد سیاسی و رسانه‌ای شدیم؛ زیرا اگرچه تنش‌هایی وجود داشت اما سعودی به آن دامن زد و نبرد را وارد افق‌های تازه و دامنه‌داری کرد.
 بیانیه‌هایی بی‌منبع ولی با مضمون مشخص منتشر شد که درباره‌ی نیت حزب الله برای ورود به بعضی مناطق صحبت می‌کرد… بیانیه‌هایی که کاملا بوی فتنه می‌دادند. یعنی کسی به دنبال فتنه است. می‌خواهد از این جو تازه برای ایجاد فتنه در لبنان و مخصوصا میان شیعه و سنی استفاده کند.
  خطاب به همه‌ی کسانی که نشسته‌اند تحلیل یا پیش‌بینی می‌کنند یا آن‌ها که دروغ می‌بافند یا آن‌ها که می‌خواهند در کشور فتنه کنند، با صراحت و شفافیتی شدید می‌گویم: با توجه به مبانی، خاستگاه‌ها و عقایدمان، هم و غم ما ثبات، امنیت، صلح مدنی و آرامش لبنان است.
  شاید بعضی بگویند: سید، این به لحاظ سیاسی غلط است. باید بگذاری مخالفان سیاسی‌ات نگران و… باشند. [پاسخ بنده این است:] نه، در سطح ملی، اخلاقی و امنیتی محاسبات والاتری وجود دارد. همه‌ی لبنانی‌ها، ساکنان لبنان و همه‌ی کسانی که می‌خواهند به لبنان بیایند باید بدانند در این کشور مشکل امنیتی وجود ندارد و در آستانه‌ی جنگ داخلی، نبرد در نقاط تماس، درگیری و… نیست. همه‌ی این‌ها ارعاب در ارعاب است و به هیچ وجه صحت ندارد. حد اقل ما به هیچ وجه هیچ نیتی نداریم.
  بعضی افراد بعدها انتقاد می‌کردند چرا که بنده گفته بودم: اشکالی ندارد، می‌خواهید بجنگیم؟ ما یک گروه را در سوریه یاری می‌کنیم و شما گروهی دیگر را. خب، بیایید برویم آن‌جا بجنگیم! آن‌جا که در هر صورت جنگ هست! البته ما دوست داریم جنگ آن‌جا پایان پیدا کند و از آتش‌بس و ترک مخاصمه خوشوقتیم و ان شاءالله ترک مخاصمه ادامه پیدا می‌کند و کار به سمت درمان سیاسی پیش می‌رود.
 با وجود همه‌ی آن‌چه میان ما و سعودی رخ می‌دهد و با وجود کارهای سعودی، کشور باید از هرگونه برخورد، کشتار، جنگ، اغتشاش و رویارویی میدانی داخلی برکنار بماند، حتی از تظاهرات خیابانی. باید تا حد امکان از تظاهرات خیابانی حتی به صورت مسالمت‌آمیز خودداری کنیم.
 ما نمی‌خواهیم میز را علیه هیچ کس به هم بزنیم. ما می‌خواهیم این میز همچنان وجود داشته باشد و همه‌ی ما دورش نشسته باشیم، با هم صحبت کنیم، ارتباط داشته باشیم، نبرد سیاسی کنیم، احیانا در حوزه‌ی سیاست و رسانه به هم حمله کنیم ولی میز سر جایش باشد و همه دورش بمانیم. ما نمی‌خواهیم زیر میز بزنیم اما هر کس می‌خواهد زیر میز بزند می‌تواند امتحان کند ببینیم…!
  ما تداوم گفت و گوهای دوجانبه با جریان المستقبل و گفت و گوهای فراگیر ملی در پارلمان را به نفع کشور و نه یک حزب یا گروه می‌دانیم ولی اگر کسی می‌خواهد گفت و گوها را ترک کند خودش می‌داند. ما نمی‌توانیم گفت و گو کردن را به کسی تحمیل کنیم. همان طور که کسی نمی‌تواند بر ما منت بگذارد که من نشسته‌ام و با شما گفت و گو می‌کنم. ما بر هیچ کس منت نمی‌گذاریم و منت دیگری را نیز نمی‌پذیریم. می‌گوییم مصلحت در این گفت و گوهاست. هر کس دوست دارد ادامه دهد ما هم ادامه می‌دهیم و اگر کسی می‌خواهد برود، کاری از دست ما بر نمی‌آید. به نظر ما این مسئله با وجود نتایج شاید محدودش همچنان مناسب است و شاید فارغ از نتایجی که حاصل می‌شود مصلحت در خود گفت و گو و دیدار باشد.
  ما داریم با منطق صحبت می‌کنیم. با منطق جلو آمده‌ایم. واقعیت عرضه می‌کنیم. بیایید بگویید این واقعیت‌ها دروغ است. ما در زمانه‌ای هستیم که توضیح و معرفی واقعیت‌ها و ارائه‌ی سند ممکن شده است. یک بحث جدی راه بیاندازید. مشکلی نیست.
  برادران، وقتی می‌خواهیم واکنش نشان دهیم باید حساب‌شده و مفید باشد. نباید مثل این باشد که کسی به خودش شلیک کند! انسان گاهی احساس می‌کند بعضی از این واکنش‌های خودجوش [خیابانی] مثل شلیک به خودمان می‌ماند، نه به سمت دشمن؛ البته اگر نیاز به شلیک باشد. در مثال مناقشه نیست. بنده به شما می‌گویم: نیازی به آمدن به خیابان نیست، از شما می‌خواهم به خیابان نیایید، خواهش می‌کنم نیایید و نهی می‌کنم که بیایید! به ترتیب گفتم.
  پروژه‌ی سعودی فقط فتنه در لبنان نیست، هرجای جهان شیعه و سنی وجود داشته باشد سعودی می‌کوشد میانشان فتنه صورت بگیرد؛ در سوریه، عراق، ایران، افغانستان، پاکستان، یمن، بحرین، کشورهای خلیج، نیجریه، اندونزی و چند تا می‌خواهید برایتان بشمارم؟
 دیدم بحثی در شبکه‌های اجتماعی میان جوانان و نوجوانان هوادار ما صورت گرفته است و بعضی این نظریه را مطرح کرده‌اند که برویم جلوی سفارت سعودی در بیروت تظاهرات کنیم و این موضوع نیاز به اجازه از حزب الله و فرماندهانش ندارد. نه عزیزانم، اجازه می‌خواهد.
  آن روز اقداماتی صورت گرفت تا مردم به خیابان نریزند. زیرا به این نتیجه رسیدیم اگر مردم را به تظاهرات دعوت کنیم، تظاهرات بسیار عظیمی در مقابل سفارت سعودی در بیروت شکل خواهد گرفت و بغض و خشم مردم به علاوه‌ی ماهیت منطقه و محیط، ما را به فتنه‌ی مذهبی می‌کشاند.
 ما معتقدیم نظام سعودی شیخ نمر النمر را برای ایجاد فتنه میان شیعه و سنی کشت و تظاهرات در برابر سفارت سعودی در بیروت و کشاندن همه‌ی مردم به آن‌جا که شاید موجب فتنه‌ی شیعه و سنی می‌شد به تحقق هدف قاتلان شیخ نمر النمر کمک می‌کرد.
  بنده امشب به شما تعهد می‌دهم اگر روزی برسد که ما واقعا بخواهیم مردم به خیابان بریزند بنده به تلویزیون خواهم آمد یا در المنار یا رسانه‌هایمان بیانیه‌ی رسمی خواهیم داد و می‌گوییم بچه‌ها، جوانان، مردم بفرمایید، می‌خواهیم به خیابان بریزیم. اما تا لحظه‌ای که نگفته‌ایم می‌خواهیم به خیابان بریزیم یعنی قطعا مصلحت نیست. این‌جا به هیچ وجه جای اجتهاد نیست.
  مصلحت بزرگ آن است که در خیابان واکنش نشان ندهیم. نمی‌گویم ساکت باشیم، نه. به دنبال روش‌های دیگری برای واکنش باشید. ولی به این جوانان بگویید برادران، باید منظم و متعهد باشیم.
 توهین به نمادهای بزرگ اسلامی موجب آزار مقاومت، هواداران مقاومت، جبهه‌ی حق، وحدت مسلمانان و صحت نبرد است و در همه‌ی سطوح به دشمنانمان کمک می‌کند.
  امروز در جهان اسلام، توهین به نمادهای بزرگ اسلامی، خطرناک‌ترین باب فتنه است و بعضی جناح‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای شیعیان و اهل سنت روی آن کار می‌کنند و از سوی آمریکا، بریتانیا و سعودی حمایت مالی می‌شوند و شناخته‌شده هم هستند. افراد نباید خیال کنند برای دفاع یا یاری حق باید مرتکب خطایی در این زمینه شوند.
 اخلاق، دین، تعهد، خون شهیدان، پیامبر، انبیاء، ائمه، مراجع، فقها و قرآن‌مان به ما می‌گویند: فحاش نباشید.
  ما از کسی نمی‌ترسیم و راهمان را ادامه می‌دهیم. اما ادب و اخلاق ما نمی‌گذارد به فلان پادشاه، امیر یا سردمدار فحش بدهیم، توهین کنیم و در سطح شخصی او را زیر سؤال ببریم. این کار به نبردمان کمکی نمی‌کند. اخلاق، دین و تعهد ما به چنین کاری دستور نمی‌دهد. وظیفه‌ی ما بیان واقعیت، بیان اعمال آنان، انتقاد از کارهایشان، افشای توطئه‌های آنان و صحبت درباره‌ی جنایت‌هایشان است. همین کافی است. ولی سراغ توهین، نبرد و حمله‌ی شخصی نمی‌رویم تا چه رسد به ادبیات توهین‌آمیز و فحش که به هیچ جایی نمی‌رسد. نه به هدف کمک می‌کند و نه با منطق و انگیزه‌هایمان تناسبی دارد.
  همه‌ی اطلاعات ما و مسئولان لبنان نشان می‌دهد، فارغ از این که شرایط مالی پادشاهی عربستان خوب است یا نه، از هنگام فوت ملک عبدالله ابن عبدالعزیز اعطای این هدایا متوقف و بلوکه شده بود. یعنی این ماجرا متعلق به امروز و مربوط به موضع ما، جنگ یمن و سخنرانی بنده و توضیح، حمله یا هر چه بنامیدش نیست.
  آرزو کرده‌اند یک طوفان دوراندیشی هم علیه لبنان صورت بگیرد، گویی که طوفان دوراندیشی یمن به هدف‌هایش رسیده، شکستی سخت به دشمن وارد کرده و موجب یک پیروزی تاریخی، واضح و عظیم شده است.
  بنده و برادرانم فکر می‌کنیم و حسن ظن داریم که همه‌ی جناح‌ها و نیروهای سیاسی لبنان به واسطه‌ی تجربه‌ی جنگ داخلی‌مان، همه‌ی مصیبت‌هایی که در این کشور بر سر ما آمد و تمام شرایطی که در منطقه شاهدش هستیم تا آن حد با سعودی پیش نمی‌روند. بله، همه فحش می‌دهند، فریاد می‌کشند و حمله می‌کنند اما مشکلی نیست، ما از سال ۲۰۰۵ عادت داریم.
  ما از کسانی بودیم که حتی پیش از حوادث سوریه، در کنار دیگر نیروهای منطقه‌ای مانند سوریه و ایران تلاش می‌کردیم میان سوریه با سعودی و ایران با سعودی گفت و گو صورت بگیرد و مسائل درمان شود.
  وقتی وارد بحرین شدند و تانک‌های سعودی استخوان‌های مردمی را که به راهپیمایی مسالمت‌آمیز می‌پرداختند خرد کردند ما از این وضعیت انتقاد کردیم، ولی وارد نبرد سیاسی و رسانه‌ای با سعودی نشدیم و هم‌چنان می‌گفتیم باید در بحرین گفت و گو صورت بگیرد و مثبت‌نگری در تعامل با سعودی کمک می‌کند در بحرین به گفت و گو برسیم.
  در سوریه جنگ، غیر مستقیم بود. در عراق جنگ غیر مستقیم بود. در لبنان جنگ غیر مستقیم بود. فلان جا جنگ غیر مستقیم بود. اما در یمن جنگ مستقیم بود. ارتش سعودی در روز روشن و در مقابل چشم همگان وارد جنگ علیه ملت یمن شد. و یک سال است در یمن جنایت می‌آفریند.
  رئیس جمهور یمن استعفا داده است، آن وقت شما در سوریه علیه رئیس جمهور منتخبی که باز هم انتخاب شد جنگ خانمان‌سوز به راه انداخته‌اید؟!
  اگر امروز از من بپرسید شریف‌ترین، والاترین و بزرگ‌ترین کاری که در زندگی کردی چه بود؟ خواهم گفت: سخنرانی‌ام در روز دوم جنگ سعودی علیه یمن؛ یعنی مانند همین کاری که امشب دارم می‌کنم. این بزرگ‌ترین کاری است که در زندگی‌ام کرده‌ام. احساس می‌کنم جهاد واقعی این است. جهاد این است. این از جنگ ۳۳روزه عظیم‌تر است. احساس من این است. چون در حال گفتن کلمه‌ی حق هستم…
  مظلومیت این ملت مظلوم، غریب و رهاشده‌ی یمن از مظلومیت ملت فلسطین فراتر رفته است. امروز افراد زیادی در جهان از ملت فلسطین، سوریه، عراق و… صحبت می‌کنند. امروز روی کره‌ی زمین هیچ ملتی به مظلومیت ملت یمن وجود ندارد. ملت بحرین مظلومند، اما یمنی‌ها مظلوم‌ترند. چون هر روز جنایت، بمباران و جنگ علیه آن‌ها روا داشته می‌شود.
  وقتی در جهان عرب در مورد جنگی که سعودی در روز روشن علیه یمن به راه می‌اندازد سکوت می‌شود این یعنی مشروعیت دادن به جنگ‌افروزی علیه هر کشور عرب و مسلمان دیگری. تمام است. مشروعیت کامل در اختیار دارند.
  داستان این است که حزب الله و فلان افرادش به اعلی حضرت و حضرات والا توهین و به نظامی انتقاد کرده‌اید که هیچ کس حق ندارد به آن انتقاد یا اعتراضی بکند یا یکی از عیوبش را نشان دهد.
  قطعا این روزها در حال تحریک اسرائیل برای آغاز جنگ علیه ما هستید و دارید آماده می‌شوید ما را در اتحادیه‌ی عرب، سازمان همکاری‌های اسلامی و شورای امنیت به عنوان سازمان تروریستی معرفی کنید. بروید هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.

در ابتدا می‌خواهم به خانواده‌ی کاروان شهدای مجاهد، مقاوم و قهرمانمان از جمله فرمانده شهید، حاج علی فیاض (حاج علاء) که در روزهای گذشته طی کمک و مشارکت در بازگشایی مسیر خناصر - اثریه و شکست محاصره‌ی منطقه و شهر حلب در نبرد با تشکیلات تکفیری تروریستی داعش به شهادت رسیدند تبریک و تسلیت عرض کنم. ان شاءالله اگر زنده باشیم و خداوند توفیق دهد به زودی در همین چند روز آینده مجال بهتر و بیش‌تری برای صحبت درباره‌ی فرمانده شهید حاج علاء، برادرانش و این نبرد خواهد بود و بنده در هفتم این فرمانده شهید صحبت خواهم کرد.

هدف از سخنرانی امشب پرداختن به تحولات هفته‌ها و روزهای گذشته‌ی لبنان و مواضعی بود که پادشاهی عربستان سعودی درباره‌ی لبنان اتخاذ کرد و حوادثی که از آن روز تا امروز رخ داد. در فرصت موجود ذیل چند بخش به این مسئله می‌پردازم:

از ۲۰۱۶/۲/۲۹ و اعلام سعودی مبنی بر توقف هدایایش به ارتش لبنان که فرض بر اهدای آن‌ها بود و پیش از آن اعلام شده بود، موج سیاسی و رسانه‌ای بسیار گسترده‌ای در لبنان و منطقه برخاست و تشدید تنش سیاسی و رسانه‌ای بسیار شدیدی را چه از سوی خود سعودی و برخی کشورهای خلیج و چه بعضی نیروهای سیاسی لبنان که وارد این جو و روند شدند، مشاهده کردیم. می‌بینید که از آن روز سخن می‌گویند، سخنرانی می‌کنند و کنفرانس، جلسه و دیدار تنظیم می‌کنند و ما در حد اقل ممکن و تنها در حد سخنان بعضی برادران و دوستان پاسخ دادیم. ولی این تشدید تنش رسانه‌ای و سیاسی، لبنان را از لحاظ سیاسی، رسانه‌ای و مردمی نا آرام ساخت به گونه‌ای که لبنانی‌ها، ساکنان آن و کسانی را که به دلایل مختلف دوست دارند به این کشور سفر کنند بسیار ترساند. شایعات زیادی منتشر شد.

در ادامه‌ی همین روند، برخی رسانه‌های سعودی برنامه‌های سخیف و توهین‌آمیزی پخش کردند و به واسطه‌ی این برنامه‌ها جوانان در خیابان‌ها دست به تحرکاتی زدند که باید به صورت مسئولانه به آن‌ها، اتفاقاتی که رخ داد و حرف‌هایی که مطرح شد، بپردازیم.

در هر صورت روشن است که از ۲۰۱۶/۲/۲۹ یعنی روز اعلام توقف هدایا و اقدامات دیگر سعودی، وارد دوران تازه‌ای از نبرد سیاسی و رسانه‌ای شدیم؛ زیرا اگرچه تنش‌هایی وجود داشت اما سعودی به آن دامن زد و نبرد را وارد افق‌های تازه و دامنه‌داری کرد. بنده در سه بخش سخن خواهم گفت. اول: فضای سیاسی و امنیتی کشور، تحلیل‌ها، پیش‌بینی‌ها، مقالات، شایعات و…. دوم: برنامه‌ی MBC، واکنش‌ها و نظر بنده در این باره و برنامه‌های مشابه. سوم: مشکل کنونی با سعودی و ارزیابی، تشخیص و شیوه‌ی تعامل‌مان. قاعدتا هر اندازه که وقت باشد. قطعا برای درمان همه‌جانبه‌ی این پرونده وقت نداریم. به همین دلیل درمان بخشی از آن را ان شاءالله می‌گذارم برای بزرگداشت علی فیاض.

بخش اول:

پس از تشدید تنش در ادبیات سعودی که با توقف هدایا همراه بود، جناح مقابل سیاسی در لبنان برآشفت. شروع کردند به سخنرانی، بیانیه دادن، برگزاری کنفرانس خبری، جنبش، ایجاد هیئت‌های مردمی، فعالیت سایت‌های اینترنتی، تنش‌آفرینی، ایجاد هیجان، انتقام‌جویی و…. در این فضای آشفته چند اتفاق افتاد.

یک: بیانیه‌هایی بی‌منبع ولی با مضمون مشخص منتشر شد که درباره‌ی نیت حزب الله برای ورود به بعضی مناطق صحبت می‌کرد؛ طبیعتا مناطقی را که ویژگی‌های فرقه‌ای خاصی داشتند انتخاب کرده بودند. گفتند ای اهل سنت ضاحیه، حواستان باشد در فلان ساعت کجا هستید و به آن‌ها دستورالعمل داده بودند و گفته بودند خیابان الجدیدة و… در خطر است. همچنین متأسفانه محتوای این بیانیه‌ها روی اینترنت قرار گرفت و سایت‌ها و برخی رسانه‌ها روی آن کار کردند تا آن‌جا که برخی نهادهای رسمی امنیتی مجبور شدند سؤال کنند آیا واقعا چنین برنامه‌ای وجود دارد یا نه؟ پس اولین مسئله، بیانیه‌هایی که کاملا بوی فتنه می‌دادند. یعنی کسی به دنبال فتنه است. می‌خواهد از این جو تازه برای ایجاد فتنه در لبنان و مخصوصا میان شیعه و سنی استفاده کند.

دو: سعودی و بعضی دیگر از کشورهای خلیج سفر اتباع خود را به لبنان ممنوع اعلام کردند و از اتباع خود در لبنان خواستند این کشور را به دلایل امنیتی ترک کنند. در حالی که دلیل شما سیاسی و کیفرگونه است. چرا می‌خواهید مسائل امنیتی را وارد کنید؟ هیچ کس هیچ نشانه، اطلاعات یا داده‌ای در اختیار ندارد که اتباع کشورهای خلیج ساکن لبنان در معرض خطر یا… باشند. این جو منفی هم دومین مسئله بود.

سه: مقاله‌ها و تحلیل‌هایی که در برخی رسانه‌های عربی و لبنانی -مخصوصا لبنانی- منتشر شد که این نماینده، وزیر، عضو حزب، منبع نزدیک، منبع آگاه و… خشم و ناراحتی حزب الله و نیتش را برای ترتیب دادن ۷مه دیگری فاش کردند. گفتند حزب الله سیاه‌پوشانش را آماده کرده و تسلیحاتش را از انبارها بیرون آورده است و منتظر حوادث تازه‌ای در کشور باشید. در هر صورت این هم مسئله‌ی سوم بود.

چهارم: اخباری دروغ در پایگاه‌های اینترنتی از وقوع درگیری، کشته و زخمی شدن افراد، فراخوان نیرو و نبرد در بخش‌های مختلف کشور که این بار نیز متأسفانه برخی رسانه‌ها مستقیم یا غیر مستقیم با آن‌ها همراهی کردند. در حالی که همه‌ی این اخبار بی‌پایه و اساس بود. قاعدتا این‌ها نیز به آشفتگی کشور کمک کرد.

بدون شک باید اعتراف کنیم جنبش جوانانه‌ای که در واکنش به برنامه‌ی MBC رخ داد نیز به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به ایجاد هراس و نگرانی در محیط‌های مردمی لبنان کمک کرد. به این مسئله خواهیم رسید چون یک بخش را به آن اختصاص داده‌ام.

اجازه دهید به نکته‌ای اشاره کنم که به هر سه موضوع ارتباط دارد: بعضی خیال کرده‌اند حزب الله تحت فشار و در تنگناست، […]، نمی‌دانیم باید چه کنیم و می‌خواهیم زیر میز بزنیم و… همه‌ی این حرف‌ها بی‌معناست. وضعیت ما این نیست. این را خطاب به دوستان، مخالفان سیاسی و دشمنان می‌گویم. به دشمن می‌گویم تا نا امید شود. به مخالفان سیاسی می‌گویم تا محاسباتشان همچنان واقع‌نگرانه باشد و به نقطه‌ای نرسند که در محاسبات اشتباه کنند. و به دوستان می‌گویم تا ناآرام نشوند. نه، ما قدرتمند و آسوده‌خاطر هستیم. اگر بخواهیم شرایط امروزمان را با پنج سال قبل مقایسه کنیم باید بگوییم در همه‌ی سطوح داخلی، منطقه‌ای و… در بهترین شرایط هستیم. پس نه تحت فشاریم و نه در تنگنا. برعکس است. در قسمت ارزیابی به این مسئله خواهم پرداخت. این از این.

در هر صورت اجازه دهید موضعم را در مورد بخش اول این‌گونه اعلام کنم که:

خطاب به همه‌ی کسانی که نشسته‌اند تحلیل یا پیش‌بینی می‌کنند یا آن‌ها که دروغ می‌بافند یا آن‌ها که می‌خواهند در کشور فتنه کنند، با صراحت و شفافیتی شدید می‌گویم: با توجه به مبانی، خاستگاه‌ها و عقایدمان، هم و غم ما ثبات، امنیت، صلح مدنی و آرامش لبنان است. در کمال صراحت: پس از همه‌ی آن‌چه رخ داد و هر قدر هم که می‌خواهید خودتان به آن بیافزایید: ما نه در پی ۷مه هستیم -همان موقع گفتیم ۷مه چرا رخ داد- و نه در حال آماده شدن برای کاری دیگر. نه سیاه‌پوشی در کار است، نه کسی ناآرام است و نه کسی تحت فشار. شاید بعضی بگویند: سید، این به لحاظ سیاسی غلط است. باید بگذاری مخالفان سیاسی‌ات نگران و… باشند. [پاسخ بنده این است:] نه، در سطح ملی، اخلاقی و امنیتی محاسبات والاتری وجود دارد. همه‌ی لبنانی‌ها، ساکنان لبنان و همه‌ی کسانی که می‌خواهند به لبنان بیایند باید بدانند در این کشور مشکل امنیتی وجود ندارد و در آستانه‌ی جنگ داخلی، نبرد در نقاط تماس، درگیری و… نیست. همه‌ی این‌ها ارعاب در ارعاب است و به هیچ وجه صحت ندارد. حد اقل ما به هیچ وجه هیچ نیتی نداریم.

در سخت‌ترین شرایط بنده عرض کردم باید کشور را برکنار نگه داریم. منطقه پر از معضل است. بعضی افراد بعدها انتقاد می‌کردند چرا که بنده گفته بودم: اشکالی ندارد، می‌خواهید بجنگیم؟ ما یک گروه را در سوریه یاری می‌کنیم و شما گروهی دیگر را. خب، بیایید برویم آن‌جا بجنگیم! آن‌جا که در هر صورت جنگ هست! البته ما دوست داریم جنگ آن‌جا پایان پیدا کند و از آتش‌بس و ترک مخاصمه خوشوقتیم و ان شاءالله ترک مخاصمه ادامه پیدا می‌کند و کار به سمت درمان سیاسی پیش می‌رود. این همان چیزی است که ترکیه، سعودی، برخی کشورها، اسرائیل و احیانا در بعضی بخش‌ها آمریکایی‌ها آن را نمی‌خواهند. در هر صورت از ابتدا گفتیم بگذارید کشورمان را برکنار نگه داریم. بگذارید اختلافمان در داخل کشور، سیاسی بماند. امروز هم به شما می‌گویم: با وجود همه‌ی آن‌چه میان ما و سعودی رخ می‌دهد و با وجود کارهای سعودی، کشور باید از هرگونه برخورد، کشتار، جنگ، اغتشاش و رویارویی میدانی داخلی برکنار بماند، حتی از تظاهرات خیابانی. در بخش دوم به این مسئله خواهم پرداخت. باید تا حد امکان از تظاهرات خیابانی حتی به صورت مسالمت‌آمیز خودداری کنیم.

این مسئله‌ای بود که خواهش می‌کنم بسیار در موردش شفاف باشیم. هیچ کدام از ما [در حزب الله] صحبت درباره‌ی زیر میز زدن را شروع نکرد. یکی از افراد پیدا شد و گفت می‌خواهد میز را علیه حزب الله به هم بزند. خیلی خب برادر، به هم بزن. منتظر چه هستی؟ هر کس در لبنان می‌تواند میز را علیه حزب الله به هم بزند، بسم الله. برادر، ما نمی‌خواهیم میز را علیه هیچ کس به هم بزنیم. ما می‌خواهیم این میز همچنان وجود داشته باشد و همه‌ی ما دورش نشسته باشیم، با هم صحبت کنیم، ارتباط داشته باشیم، نبرد سیاسی کنیم، احیانا در حوزه‌ی سیاست و رسانه به هم حمله کنیم ولی میز سر جایش باشد و همه دورش بمانیم. ما نمی‌خواهیم زیر میز بزنیم اما هر کس می‌خواهد زیر میز بزند می‌تواند امتحان کند ببینیم…! بنده به همه مخصوصا مردم، دوستان و عزیزانمان می‌گویم: به این فریادها، هراس‌افکنی‌ها و خط و نشان‌ها توجه نکنید. ما به این چیزها عادت کرده‌ایم. از سال ۲۰۰۵ تا امروز چه چیزی تغییر کرده است؟ ادبیات، تهدیدها، هراس‌افکنی‌ها، منت گذاشتن‌ها، تهمت‌ها و… همان‌ها هستند. اگر صحبت‌های این دو هفته‌شان را بیاورید فوتوکپی صحبت‌های ۲۰۰۵ است. نمی‌خواهم پرونده‌های پیش از ۲۰۰۵ را باز کنم. به نظرم در این زمینه چیز تازه‌ای که موجب نگرانی یا ترس باشد وجود ندارد. البته بنده نمی‌توانم از طرف جناح‌های مخالف به کسی اطمینان بدهم اما حد اقل می‌توانم بگویم ما و همپیمانان در این فضا هستیم. البته چون معمولا انگشت اتهام به سوی ماست وظیفه دارم در این زمینه با قاطعیت صحبت کنم.

همچنین به همین علت در زمینه‌ی دولت عرض می‌کنم: مثلا در دو هفته‌ی گذشته زمزمه‌هایی درباره‌ی استعفای برخی افراد از کابینه شنیدیم. ما تداوم دولت را به مصلحت کشور می‌دانیم. نیت استعفا از کابینه نداریم. اما کسی هم بر ما منت نگذارد که در حال ادامه دادن دولت است. ماندن در کابینه، یک مسئولیت ملی و تداوم دولت، مصلحت کشور است. این دولت، دولت شماست و ما در آن با شما مشارکتی جزئی داریم. این دولت شماست و نه ما. اما چه کسی فکرش را می‌کرد کسی پیدا شود و بگوید این دولت که بر ویرانه‌های دولت قبلی بنا شد، دولت حزب الله است! این نشان خیال‌بافی، سستی، ضعف و آشفتگی کسانی است که با این ادبیات صحبت می‌کنند.

همچنین ما تداوم گفت و گوهای دوجانبه با جریان المستقبل و گفت و گوهای فراگیر ملی در پارلمان را به نفع کشور و نه یک حزب یا گروه می‌دانیم ولی اگر کسی می‌خواهد گفت و گوها را ترک کند خودش می‌داند. ما نمی‌توانیم گفت و گو کردن را به کسی تحمیل کنیم. همان طور که کسی نمی‌تواند بر ما منت بگذارد که من نشسته‌ام و با شما گفت و گو می‌کنم. ما بر هیچ کس منت نمی‌گذاریم و منت دیگری را نیز نمی‌پذیریم. می‌گوییم مصلحت در این گفت و گوهاست. هر کس دوست دارد ادامه دهد ما هم ادامه می‌دهیم و اگر کسی می‌خواهد برود، کاری از دست ما بر نمی‌آید. به نظر ما این مسئله با وجود نتایج شاید محدودش همچنان مناسب است و شاید فارغ از نتایجی که حاصل می‌شود مصلحت در خود گفت و گو و دیدار باشد.

قاعدتا در این زمینه بنده دوست دارم به مسئله‌ای اشاره کنم. نمی‌خواهم به کسی اشاره کنم یا بیانی قطعی داشته باشم اما یک نگرانی جدی وجود دارد که برخی نیروهای سیاسی لبنان نمی‌خواهند انتخابات شهرداری‌ها در موعد مقرر انجام شود. برخی کوشیدند بگویند ما به خاطر این که بچه‌هایمان درگیر سوریه هستند کوشیده‌ایم انتخابات را عقب بیاندازیم و مسئولیت این ماجرا را متوجه ما کردند! خب، ما گفتیم نه. ما انتخابات می‌خواهیم. دیگر بهانه‌ای وجود ندارد. احتمالی وجود دارد که کسی در لبنان به دلایل مردمی، مالی، تشکیلاتی، ائتلافی یا… بخواهد شرایط امنیتی را آشفته کند تا وقتی به موعد انتخابات نزدیک شدیم بگوید شرایط امنیتی لبنان مناسب اجرای انتخابات شهرداری‌ها نیست، پس می‌رویم سراغ راه حل‌های دیگر و به دنبال نسخه‌ی قانون اساسی می‌گردیم و در نتیجه یا شوراهای فعلی را تمدید می‌کنیم و یا حکومت، متولی شهرستان‌ها، قائم مقامیات، استان‌ها و… می‌شود. بنده می‌خواهم نسبت به این مسئله هشدار دهم و به لبنانی‌ها توصیه کنم مراقب این مسئله باشند. یک نفر باید این مسئله را روشن می‌کرد. این از بخش اول و روند کلی. مردم مطمئن و آرام باشند. چیزی نیست. بله، البته سخنرانی و فریاد هست. از سال ۲۰۰۵ شرایط کشور همین است ولی بنده می‌خواهم از سوی خودمان تأکید کنم مردم خیالشان راحت باشد.

بخش دوم: MBC و واکنش‌هایی که با آن مواجه شد. وقتی بعضی رسانه‌ها در نبردشان با مخالف سیاسی یا دشمنشان به این روش‌های سخیف و مسخره متوسل می‌شوند ما این را نشانه‌ی چه می‌دانیم؟ بنده هواداران و عزیزانمان را نیز دعوت می‌کنم این‌گونه به مسئله نگاه کنند. این واقعا نشانه‌ی ضعف و ناتوانی است. خب، ما در یک رویارویی سیاسی، رسانه‌ای و مردمی قرار داریم. بله، در سوریه هم در حال جنگ هستیم و این یعنی رویارویی نظامی. موضعمان در مورد یمن، بحرین، عراق و منطقه روشن است. شما می‌توانید با روش‌هایی مفید، به لحاظ سیاسی و رسانه‌ای با ما وارد نبرد شوید. ولی وقتی کار به این‌جا می‌رسد یعنی طرف مقابل عاجز، ناکام، ناتوان و بسیار ضعیف شده است. نمی‌دانند در مقابل حزب الله و نمادها، شخصیت‌ها و سرانش جز این کارهای مسخره چه کنند. ما داریم با منطق صحبت می‌کنیم. با منطق جلو آمده‌ایم. واقعیت عرضه می‌کنیم. بیایید بگویید این واقعیت‌ها دروغ است. ما در زمانه‌ای هستیم که توضیح و معرفی واقعیت‌ها و ارائه‌ی سند ممکن شده است. یک بحث جدی راه بیاندازید. مشکلی نیست. اما این سطح از برخورد را ما ضعیف می‌دانیم و شایسته‌ی پرداختن و پاسخ نمی‌دانیم و آن را نشان ضعف طرف مقابل و به بن‌بست رسیدن گزینه‌هایش تلقی می‌کنیم.

خیلی خب، اما مردم متأثر شدند و احساساتشان را بروز دادند. اول: درباره‌ی این جنبشی که در خیابان صورت گرفت. به برخی جناح‌ها که به متهم کردن حزب الله اصرار دارند می‌گویم: حزب الله به این جنبش ارتباطی نداشت. در کمال صداقت می‌گویم تشکیلات، سران، مسئولان و بدنه‌ی حزب هیچ ارتباطی به این جنبش نداشتند. بنده که یکی از افراد مسئول در حزب الله هستم، پس از آغاز حوادث از آن‌ها باخبر شدم. حتی شاید یکی دو ساعت گذشته بود. بنده جلسه‌ای داشتم و نمی‌خواستند ناراحتم کنند و حتی اگر زود متوجه شده بودند، به من کمی دیرتر گفتند. این واکنش خودسرانه‌ی عده‌ای از جوانان بود که به نظرشان رسیده بود اهانتی صورت گرفته است و آنان وظیفه دارند به این شیوه پاسخ دهند. بنده درباره‌ی زمینه‌های این حرکت بحثی نمی‌کنم. اکثر افرادی که به خیابان ریختند علاقه‌مند و صادق بودند. آیا امکان این وجود دارد که عده‌ای هم نفوذی بودند؟ بله، ممکن است. در سرتاسر این کشور نفوذ وجود دارد و در هر صورت باید متوجه این مسئله باشیم. در این زمینه هم صحبت خواهم کرد. اما اکثر افراد علاقه‌مند بودند و بنده از محبت‌شان تشکر می‌کنم. این بار که گذشت و باید ببینیم چطور حلش کنیم؛ اما بیایید چنین واکنش‌هایی را بررسی و از این تجربه برای دفعات بعدی استفاده کنیم. اولا چنین روشی به طور کلی نادرست و نامناسب است. وقتی کسی به خیابان می‌رود و راه را می‌بندد، در واقع دارد راه چه کسی را می‌بندد؟ دیدم بعضی گروه‌ها -چرا خودمان را گول بزنیم، تلویزیون المستقبل- از این بچه‌ها انتقاد می‌کردند و می‌گفتند حزب الله سازمان‌هایش را مدیریت می‌کند و مردم خیابان‌ها را! چند روز پیش و پیش از آن و پیش از آن و پیش از آن چه کسانی در خیابان‌ها بودند؟! در هر صورت این روش غلط است. وقتی خیابان را می‌بندیم روی چه کسی می‌بندیم؟ MBC یا حامی مالی MBC؟! نه، شما خیابان‌ها را روی مردم، عزیزان و ملت خود که ساکن مناطق مختلف هستند می‌بندید و به خودروها، مردمی که در حال بازگشت به خانه هستند یا… آزار می‌رسانید. مخصوصا در شرایط امروز کشور، مردم روستاها و مناطق را نگران می‌کنید. برادران، وقتی می‌خواهیم واکنش نشان دهیم باید حساب‌شده و مفید باشد. نباید مثل این باشد که کسی به خودش شلیک کند! انسان گاهی احساس می‌کند بعضی از این واکنش‌های خودجوش مثل شلیک به خودمان می‌ماند، نه به سمت دشمن؛ البته اگر نیاز به شلیک باشد. در مثال مناقشه نیست. بنده به شما می‌گویم: نیازی به آمدن به خیابان نیست، از شما می‌خواهم به خیابان نیایید، خواهش می‌کنم نیایید و نهی می‌کنم که بیایید! به ترتیب گفتم. و می‌گویم: هر اتفاقی افتاد، هر برنامه‌ای پخش شد، هر طرحی منتشر شد، هر حرفی شنیدید، هر چه بود، علیه بنده بود، علیه حزب الله بود، یا علیه هر کسی از افراد مرتبط با ما بود باید به دنبال واکنش‌های متمدنانه، مناسب، متناسب و فایده‌بخشی باشیم که به هدف‌های ما کمک کند نه دشمن یا مخالفان سیاسی‌مان.

مثلا: در کمال صراحت به شما می‌گویم اسرائیل به دنبال فتنه میان لبنانی‌ها و شیعیان و اهل سنت است. جناح‌های منطقه‌ای دیگری نیز خواستار این فتنه هستند. سعودی نیز می‌خواهد ما گرفتار این فتنه شویم. پروژه‌ی سعودی فقط فتنه در لبنان نیست، هرجای جهان شیعه و سنی وجود داشته باشد سعودی می‌کوشد میانشان فتنه صورت بگیرد؛ در سوریه، عراق، ایران، افغانستان، پاکستان، یمن، بحرین، کشورهای خلیج، نیجریه، اندونزی و چند تا می‌خواهید برایتان بشمارم؟ ما شواهد این مسئله را در اختیار داریم. خب، آیا من باید دست به کاری بزنم که واکنشم به نفع فتنه‌انگیزان تمام شود؟ نه، غلط است. خب، ممکن است برخی بگویند سید یا حزب از ما به این دلیل درخواست نکرده‌اند که تحت فشارند و باید خودمان دست به کار شویم. بنده در برخی از شبکه‌های اجتماعی چنین صحبت‌هایی دیدم. روز شهادت حضرت شیخ نمر النمر (رحمه الله) دیدم بحثی در شبکه‌های اجتماعی میان جوانان و نوجوانان هوادار ما صورت گرفته است و بعضی این نظریه را مطرح کرده‌اند که برویم جلوی سفارت سعودی در بیروت تظاهرات کنیم و این موضوع نیاز به اجازه از حزب الله و فرماندهانش ندارد. نه عزیزانم، اجازه می‌خواهد. اجازه دهید بنده نتیجه‌ی این بحثی را که میانتان صورت گرفت مشخص کنم. لبنان کشوری حساس است. هر جنبشی ممکن است پیامدها و نتایج [خارج از کنترلی] داشته باشد. به همین خاطر دیدید آن روز اقداماتی صورت گرفت تا مردم به خیابان نریزند. زیرا به این نتیجه رسیدیم اگر مردم را به تظاهرات دعوت کنیم، تظاهرات بسیار عظیمی در مقابل سفارت سعودی در بیروت شکل خواهد گرفت و بغض و خشم مردم به علاوه‌ی ماهیت منطقه و محیط، ما را به فتنه‌ی مذهبی می‌کشاند. ما معتقدیم نظام سعودی شیخ نمر النمر را برای ایجاد فتنه میان شیعه و سنی کشت و تظاهرات در برابر سفارت سعودی در بیروت و کشاندن همه‌ی مردم به آن‌جا که شاید موجب فتنه‌ی شیعه و سنی می‌شد به تحقق هدف قاتلان شیخ نمر النمر کمک می‌کرد. البته هر کس ممکن است تشخیص خودش را داشته باشد. ولی بنده می‌خواهم به همه‌ی افراد و جوانانی که رابطه‌ای عاطفی یا ایمانی با ما در درون خود احساس می‌کنند یا به فکر منافع ملی هستند و به نظر ما احترام می‌گذارند بگویم: نه، اجتهاد پذیرفته نیست. ما تحت هیچ فشاری نیستیم. بنده امشب به شما تعهد می‌دهم اگر روزی برسد که ما واقعا بخواهیم مردم به خیابان بریزند بنده به تلویزیون خواهم آمد یا در المنار یا رسانه‌هایمان بیانیه‌ی رسمی خواهیم داد و می‌گوییم بچه‌ها، جوانان، مردم بفرمایید، می‌خواهیم به خیابان بریزیم. اما تا لحظه‌ای که نگفته‌ایم می‌خواهیم به خیابان بریزیم یعنی قطعا مصلحت نیست. این‌جا به هیچ وجه جای اجتهاد نیست. این یک.

دوم: این مسئله باید درمان شود. این‌جا بنده به همه‌ی مسئولان حزب الله مخصوصا در مناطق، بخش‌ها، شاخه‌ها و واحدهای مرتبط می‌گویم از امروز به بعد… ما معمولا چگونه رفتار می‌کنیم؟ می‌گوییم تعدادی افراد به خیابان آمدند، اشکالی ندارد، بر می‌گردند و تأثیری ندارد… اما این روزها شرایط حساس است. به همین دلیل لازم است مسئولان دو کار بکنند. در هر حومه، شعبه و منطقه‌ای مردم همدیگر را می‌شناسند و می‌دانند چه افرادی به خیابان رفتند. با افرادی که به خیابان رفتند تماس بگیرند. شاید امشب برخی از این جوانان صحبت من را نمی‌شنوند. با آن‌ها جلسه بگذارید، جمعشان کنید و صحبت‌های امشب بنده را برایشان تشریح کنید و بگویید قطعا به مصلحت نیست، ما از این کار نهیشان می‌کنیم، از این موضوع راضی نیستیم و آن را رد می‌کنیم. مصلحت بزرگ آن است که در خیابان واکنش نشان ندهیم. نمی‌گویم ساکت باشیم، نه. به دنبال روش‌های دیگری برای واکنش باشید. ولی به این جوانان بگویید برادران، باید منظم و متعهد باشیم. و دوم: بنده از برادران مسئول می‌خواهم از این پس اگر در مناطق مشاهده کردید که جنبشی از این جنس یا مشابه آن در حال شکل گرفتن است به سرعت ورود کنید. نه این‌که بگذارید نیم ساعت، یک ساعت یا دو ساعت بگذرد و سپس به فکر درمان بیافتید. از دقایق اول همین که فهمیدید چنین جنبشی در هر کدام از مناطق لبنان که ما در آن حضور داریم در حال شکل‌گیری است مستقیما و به سرعت وارد شوید و آن را درمان کنید. همچنین باید با برادران جنبش امل هماهنگی صورت بگیرد چون رویکرد سران جنبش امل نیز همین است. باید با دیگر همپیمانان نیز هماهنگی شود تا همکاری کنند و البته با حکومت، ارتش و سازمان‌های امنیتی. ولی ما نباید بگذاریم کار به جایی برسد که ارتش و نیروهای امنیتی دست به کار شوند، ایست بگذارند و میان بچه‌ها و ارتش برخورد صورت بگیرد. این غلط است. باید خودمان از دقایق اول وارد شویم و در کمال ادب و اخلاق و با حفظ احترام این بچه‌ها، مردم، عزیزان، افراد با اخلاص و علاقه‌مندانی که در تشخیص موقعیت دچار خطا شده‌اند به درمان بپردازیم.

[موضوع بعد:] درباره‌ی شعارهایی که در این راهپیمایی داده شد و شعارهایی که ممکن است در برخی حوادث یا شبکه‌های اجتماعی -که درباره‌شان صحبت خواهم کرد- مطرح شود.

اول: نقل شد و درست هم هست که در برخی بخش‌های تظاهرات، توهین‌هایی به برخی نمادهای بزرگ اسلامی مطرح شده است. این یک خطا نیست، کاری غلط است. فتوای امام و رهبر، آیت الله خامنه‌ای (دام ظله الشریف) و فتوای مراجع بزرگ ما در این زمینه بسیار روشن است. آنان چنین کارهایی، این فحاشی، توهین و اهانت به این نمادها را حرام می‌دانند. فتوا روشن است. اگر کسی به فکر دین و حکم شرعی است باید این مسئله را قاطع و شفاف تلقی کند. در هر صورت ممکن است کسی بگوید مسئله‌ی شرعی برای من اهمیت چندانی ندارد. البته باید داشته باشد. اما می‌شود به همین مسئله نگاه دیگری نیز داشت. شما دارید چه کار می‌کنید؟ شما دارید به خاستگاه خود، این مردم، همین کسانی که در کنار شما در راهپیمایی حضور دارند، به دین خود، به ملت خود، به مسلمانان و مقدساتشان توهین می‌کنید. با این روش ما به کجا می‌رسیم؟ با این روش، فقط به اسرائیل که چنان که گفتم خواستار فتنه است کمک می‌کنیم. دوباره می‌گویم: سعودی به دنبال فتنه‌گری است. مهم‌ترین محتوایی که برای ایجاد فتنه میان شیعه و سنی در اختیار سعودی و امثال سعودی قرار می‌گیرد همین است. به همین دلیل آن‌چه از این افراد سر زد بسیار توهین‌آمیز، شرم‌آور و حرام بود. نمی‌خواهیم همه‌ی تظاهرکنندگان را متهم کنیم زیرا همه مرتکب کار غلط و توهین نشده بودند. ولی بعضی افراد معلوم نیست به چه دلیل، شیوه و انگیزه‌ای دست به این کار زدند و قاعدتا باید بیش‌تر بررسی شود. اما برای امروز به بعد باید به آن‌ها بگوییم: این کار حرام و ممنوع است، جایز نیست، موجب آزار مقاومت، هواداران مقاومت، جبهه‌ی حق، وحدت مسلمانان و صحت نبرد است و در همه‌ی سطوح به دشمنانمان کمک می‌کند. حتی در هر موقف یا اعتصابی اگر کسی خواست مرتکب چنین کار خطایی شود، همراهانش باید منع و نهی‌اش کنند و جلوش را بگیرند و به هیچ وجه در چنین مسائلی مسامحه نکنند. چون امروز در جهان اسلام این خطرناک‌ترین باب فتنه است و بعضی جناح‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای شیعیان و اهل سنت روی آن کار می‌کنند و از سوی آمریکا، بریتانیا و سعودی حمایت مالی می‌شوند و شناخته‌شده هم هستند. افراد نباید خیال کنند برای دفاع یا یاری حق باید مرتکب خطایی در این زمینه شوند.

همچنین باز هم نکته‌ای درباره‌ی شبکه‌های اجتماعی. چند روز پیش گزارشی در روزنامه‌های عربی و اسلامی از شاخه‌ای از موساد یا ارتش اسرائیل منتشر شد که مسئولیتشان شبکه‌های اجتماعی است. این افراد که به عربی و انگلیسی می‌نویسند با نام علی، عمر، حسن، خالد، زینب و عایشه وارد می‌شوند و حرف‌های فتنه‌انگیز می‌زنند. با این کارِ آن‌ها، افرادی از دو طرف احساساتی می‌شوند و فریاد وا اسلاما بلند می‌شود و وقتی درگیر شدند، این گروه، خوشحال از این که مأموریتشان را به انجام رساندند به تماشا می‌نشینند. برادران، ما باید در خیابان، رسانه‌ها، مجالس و شبکه‌های اجتماعی مراقب باشیم. کسی نباید خطرات فضای مجازی را دست کم بگیرد. واقعا چیز خطرناکی است. فضای مجازی همزمان فرصت و تهدیدی بسیار عظیم است. حتی کشورهایی که فضای مجازی را ایجاد کرده‌اند و از آن بهره‌برداری می‌کنند معترفند که این فضا به تهدیدی علیه امنیت، دولت، اقتصادشان و… تبدیل شده است. در این زمینه باید با مسئولیت‌پذیری بالایی برخورد کنیم. در مجموع: اخلاق، دین، تعهد، خون شهیدان، پیامبر، انبیاء، ائمه، مراجع، فقها و قرآن‌مان به ما می‌گویند: فحاش نباشید. این مضمون در آیات شریف قرآن وجود دارد. حتی در این نبرد فعلی نیز چنین است. ما از کسی نمی‌ترسیم و راهمان را ادامه می‌دهیم. اما ادب و اخلاق ما نمی‌گذارد به فلان پادشاه، امیر یا سردمدار فحش بدهیم، توهین کنیم و در سطح شخصی او را زیر سؤال ببریم. این کار به نبردمان کمکی نمی‌کند. اخلاق، دین و تعهد ما به چنین کاری دستور نمی‌دهد. وظیفه‌ی ما بیان واقعیت، بیان اعمال آنان، انتقاد از کارهایشان، افشای توطئه‌های آنان و صحبت درباره‌ی جنایت‌هایشان است. همین کافی است. ولی سراغ توهین، نبرد و حمله‌ی شخصی نمی‌رویم تا چه رسد به ادبیات توهین‌آمیز و فحش که به هیچ جایی نمی‌رسد. نه به هدف کمک می‌کند و نه با منطق و انگیزه‌هایمان تناسبی دارد. ان شاءالله در این زمینه تلاش صورت بگیرد. به این بسنده نشود که بنده امشب این مسئله را در تلویزیون اعلام کنم. این هم منتهای صراحت. این خطاب به همه بود. باید ما برادران روحانی، نخبگان، مسئولان و سازمان‌ها دست به دست هم دهیم و عرصه و امت خود را ایمن کنیم. بنده در سطح لبنان صحبت نمی‌کنم، در سطح تمام امت که با چنین خطر و تهدیدی مواجه است سخن می‌گویم.

بخش سوم: مشکلات و تحولاتی که اخیرا در موضوع سعودی پیش آمد. همه مطلعند که در تاریخ ۲۰۱۳/۱۲/۲۹ از سوی کاخ بعبدا اعلام شد پادشاهی عربستان سعودی سه میلیارد دلار به ارتش لبنان هدیه خواهد کرد. در پایان نامه هم مهر “زنده باد پادشاهی عربستان سعودی” خورده است. یک سال قبل یا کمی بیش‌تر نیز اهدای یک میلیارد دلار دیگر به ارتش و نیروهای امنیتی لبنان اعلام شد. در ۲/۲۹ امسال پادشاهی عربستان اعلام کرد که اعطای هدایا را متوقف کرده است. قاعدتا این‌جا بحث‌هایی وجود دارد. اطلاعات می‌توانند بسیار کمک کنند. همه‌ی اطلاعات ما و مسئولان لبنان نشان می‌دهد، فارغ از این که شرایط مالی پادشاهی عربستان خوب است یا نه، از هنگام فوت ملک عبدالله ابن عبدالعزیز اعطای این هدایا متوقف و بلوکه شده بود. یعنی این ماجرا متعلق به امروز و مربوط به موضع ما، جنگ یمن و سخنرانی بنده و توضیح، حمله یا هر چه بنامیدش نیست. از هنگام فوت ملک عبدالله این ماجرا بلوکه شد. از هنگام برکناری تویجری، رئیس خزانه‌داری پادشاه، و حصر خانگی‌اش که بنده نمی‌دانم داستانش چه بوده است این هدایا پرید، تمام شد. همه‌ی لبنانی‌ها، سعودی‌ها و مسئولان از این ماجرا آگاهند. اما امروز آن‌ها دیدند با حزب الله مشکل دارند و همچنین می‌خواهند در لبنان مشکل‌آفرینی کنند -توضیح خواهم داد- گفتند بگذارید در این زمان مشخص، توقف اعطای هدایا را اعلام کنیم و مسئولیت را به گردن حزب الله بیاندازیم و بگوییم به واسطه‌ی موضع، فریاد و حمله‌ی حزب الله علیه پادشاهی سعودی و… ما این چهار میلیارد یا سه میلیارد و نیم -نمی‌دانم چقدر از چهارمین میلیارد پرداخت شده است- را در اختیار شما نمی‌گذاریم. مسئولیتش هم بر عهده‌ی حزب الله است. یعنی مسئولیت توقف سه و نیم یا چهار میلیارد هدیه‌ای را که آن‌ها یک سال است متوقف کرده‌اند بر عهده‌ی ما افتاد! همان موقع گفته شد بروید وارثان ملک عبدالله را پیدا کنید و این مبلغ را از آن‌ها بگیرید و پادشاهی سعودی از همان موقع گفت نمی‌خواهد این پول را بدهد. نخست‌وزیر و وزیرانی که در آن سفر حضور داشتند و با ملک سلمان دیدار کردند بگویند وقتی نخست وزیر از آن سه میلیارد سؤال کرد، ملک سلمان چه جوابی داد. مثلا گفت بله، ما سه میلیارد را خواهیم داد؟! فارغ از این که سعودی پول دارد یا ندارد و می‌تواند بدهد یا نمی‌تواند بدهد و برای ندادنش دنبال بهانه می‌گردد. بنده ادعا می‌کنم به این‌ها ربطی ندارد و درست از هنگام وفات ملک عبدالله این پروژه کاملا تمام شد. در هر صورت خواهش می‌کنم کسانی که اطلاع دارند بیایند این واقعیت را صادقانه بیان کنند. همه‌ی اطلاعات این اندیشه را تأیید می‌کنند. اما چه شد که ناگهان پادشاهی سعودی دست به چنین اقداماتی زد و همچنین گفته شد تهدید کرده است که اقدامات دیگری هم انجام خواهد داد؟ یعنی اقدام اول: توقف اعطای هدایا و کمک‌ها. اقدام دوم: درخواست از شهروندانش برای این که به لبنان سفر نکنند و درخواست از کسانی که تابعیت سعودی دارند برای ترک لبنان. این‌ها بیان شد. سپس چیزهای دیگری هم در رسانه‌ها گفته شد و بنده نمی‌دانم واقعا تهدید کردند یا نکردند. ولی ما در لبنان نیروهای سیاسی و شخصیت‌هایی داریم که خودشان داوطلبانه عمل می‌کنند و علاوه بر ابراز نگرانی، پیشنهادهای تازه‌ای هم به سعودی می‌دهند که این اقدامات را هم انجام دهید خوب است! مثلا بلافاصله شایعه‌ی توقف پروازهای سعودی به لبنان را شنیدیم. بعد مشخص شد شایعه و نادرست بوده است. سفارت سعودی تکذیب کرد. گفته شد می‌خواهند سپرده‌هایشان را از بانک مرکزی یا بانک‌های لبنان بردارند. گفته شد می‌خواهند از سعودی‌ها بخواهند سپرده‌هایشان را از بانک‌های لبنان بردارند. گفته شد می‌خواهند روابط دیپلماتیک را قطع کنند یا سطحش را کاهش دهند. همه‌ی این‌ها گفته شد. تا این که گفتند می‌خواهند همه‌ی لبنانی‌ها را از سعودی و کشورهای خلیج اخراج کنند. البته آن‌ها این حرف‌ها را نزده بودند اما جناح آن‌ها در لبنان این‌طور حرف می‌زند و می‌گویند می‌خواهند این کار را بکنند یا باید این کار را بکنند یا… . این ماجرا پس از تهدید چند رسانه‌ی سعودی و استفاده‌شان از این ادبیات رخ داد. البته به آن رسانه‌ها خط داده شده بود. کسی که سعودی را بشناسد می‌داند که رسانه به معنایی که در لبنان وجود دارد آن‌جا نیست. در هر صورت هنوز هیچ مقام رسمی‌ای تهدید یا اعلام نکرده است که می‌خواهد لبنانی‌های ساکن سعودی یا کشورهای خلیج را اخراج کند. در مجموع روشن است و فضای کلی نشان می‌دهد که این ماجرا ادامه دارد و تنش‌ها رو به افزایش است. بنده معتقدم برخی مردم لبنان حتی گروه ۱۴مارس شاید پیشنهاد کرده باشند -نمی‌دانم کسی در رسانه‌ها گفته است یا نه. اما می‌دانم در بعضی جلسه‌ها گفتند.- و آرزو کرده‌اند یک طوفان دوراندیشی هم علیه لبنان صورت بگیرد، گویی که طوفان دوراندیشی یمن به هدف‌هایش رسیده، شکستی سخت به دشمن وارد کرده و موجب یک پیروزی تاریخی، واضح و عظیم شده است. در هر صورت این فقط آرزوی آن‌هاست. خیلی خب، این اتفاقی بود که افتاد. به بخشی که مربوط به سعودی است باز خواهم گشت.

بر همین مبنا یک نبرد سیاسی در لبنان آغاز شد؛ نبردی با عنوان عربیت، هویت عربی، ریشه‌ی عربی، اجماع عربی و آرمان‌های عربی لبنان. واقعا دلیلش این‌هاست؟ یعنی به عنوان مثال شش ماه پیش لبنان عربی بود، الآن دیگر عربی نیست؟ از شش ماه، یک سال یا دو سال قبل چه چیزی تغییر کرده که شما احساس کرده‌اید هویت و عربیت لبنان در خطر است؟ شاید بعدا در این باره صحبت کردیم. چون وقت تنگ است و می‌خواهیم به اصل مطلب برسیم. فقط می‌خواهم بگویم «عسی أن تكرهوا شیئ وهو خیر لکم» زیرا در این چند هفته ما شاهد سخنانی از بعضی افراد، شخصیت‌ها، احزاب و نویسنده‌ها درباره‌ی عربیت، هویت عربی و ریشه‌ی عربی بودیم که در خواب هم نمی‌دیدیم و پیش‌بینی نمی‌کردیم روزی برسد که آن‌ها از این ادبیات استفاده کنند. بسیار خوب. این از برکات این مسئله است. چرا مدام دنبال نکات منفی بگردیم. یکی از نکات مثبت خیزش ملی لبنان برای تثبیت هویت عربی و تأکید بر ریشه‌ی عربی لبنان، شنیدن این سخنان و جملات است که ان شاءالله در تاریخ ثبت خواهد شد. در هر صورت داستان چیز دیگری است.

دوم: این‌ها به تازگی دریافته‌اند که تصمیم‌گیری‌های کابینه‌ی لبنان به دست حزب الله است! این هم عجب لطیفه‌ای است. همه‌ی لبنانی‌ها می‌دانند این‌طور نیست و باخبرند که حجم، کمیت و تأثیر داخلی و منطقه‌ای برخی حزب‌های لبنان در مقایسه با ما بیش‌تر است و احتمالا تأثیرشان بر تصمیمات کابینه نیز. این حرف هم نادرست است. داستان این نیست که به تازگی مشخص شده است و کشف کرده‌اند که تصمیمات حکومت و سازمان‌های لبنانی به دست حزب الله است.

سوم: وزیر خارجه‌ی مظلوم لبنان. مگر حالا در اتحادیه‌ی عرب چه شده است؟ این وزیر محترم بی‌چاره -مرا ببخش استاد جبران- در نشست اتحادیه و غیر آن، سه‌چهارم کنفرانس‌ها و تمام مصاحبه‌ها کارش شده بود محکوم کردن حمله به سفارت سعودی در تهران. داستان این نیست که لبنان در اتحادیه‌ی عرب رأی داد یا نداد. مسئله چیز دیگری است که بنده صراحتا خواهم گفت. پس داستان وزارت خارجه هم بیش‌تر استفاده‌ی سیاسی داخلی لبنانی دارد برای حمله به وزیر جبران باسیل، ژنرال عون یا جنبش آزاد ملی و فشار به همپیمان یا همپیمانان ما تا همه از ما دور شوند. بنده از این لحظه می‌گویم: هیچ مشکلی نیست. همه دور شوید. حزب الله توانایی، کفایت، شایستگی و لیاقت آن را دارد که در این میدان به تنهایی نبرد کند. ما به هیچ وجه از هیچ همپیمانی نمی‌خواهیم خود را حتی با یک کلمه یا موضع‌گیری به زحمت بیاندازد. یک سال است که این کار را کرده‌ایم. پیش از آن نیز همین بود. بنده عرض کرده بودم ما وقتی به سوریه رفتیم، همپیمانانمان را خبر نکردیم تا به زحمت نیاندازیمشان. ما دیگر رفته بودیم [و کسی نمی‌توانست آنان را به خاطر مشارکت در این تصمیم مؤاخذه کند]. سال گذشته نیز وقتی در ابتدای حوادث یمن، در مورد سعودی و یمن سخنرانی کردیم همپیمانانمان را خبر نکردیم تا به زحمت نیاندازیمشان و درخواستی هم از ایشان نکردیم. و بنده امروز می‌گویم: هیچ درخواستی نداریم. ما مرد این میدانیم. مشکلی نیست. کسی نگرانمان نباشد. در این باره هیچ مشکلی نداریم.

این حمله‌ها به لبنانیان خلیج، همپیمانانمان در لبنان و… همه بهانه است. مشکلشان ما در حزب الله هستیم. شاید بنده در این مشکلْ سهم یا مسئولیت ویژه‌ای دارم و ما این مسئولیت را می‌پذیریم. بله، ما این مسئولیت را می‌پذیریم و وظیفه داریم این مسئله را برای لبنانی‌ها، ملت‌های منطقه، مردم و افکار عمومی داخلی، منطقه‌ای و جهانی تشریح کنیم زیرا چنین نبردی واقعا وجود دارد. ما نه پشیمانیم و نه شرمسار، حق داریم، حق روشن است و ما پشت سر این حق در حرکتیم حتی اگر تنها بمانیم. هیچ مشکلی نیست. البته همین‌جا بگویم تنها نیستیم. این نبرد عظیم امروز در منطقه وجود دارد و سرنوشت منطقه و از جمله لبنان را تعیین خواهد کرد. این طور نیست که لبنان در دوردست‌ها و روی سیاره‌ای دیگر -شاید این سیاره‌ی تازه‌ای که در منظومه‌ی شمسی کشف کرده‌اند- باشد و به این نبرد مرتبط نباشد. در هر صورت مشکل با ما، حزب الله، است. خواهم گفت چرا با ما مشکل دارند. هر چه رخ می‌دهد با این هدف است که از دولت، نیروهای سیاسی و شهروندان مقیم و مهاجر لبنان می‌خواهند با حزب الله بجنگند، به آن فشار بیاورند، با آن رو در رو شوند، آن را تهدید کنند و… تا حزب الله از فلان موضوع که بیان خواهم کرد یا به عبارتی از موضعش در برابر پادشاهی عربستان سعودی، دست بردارد حتی اگر این مسئله موجب فتنه، سرنگونی دولت یا جنگ داخلی در لبنان شود؛ هیچ کدام از این‌ها برای سعودی اهمیتی ندارد. سوریه، عراق، یمن، لیبی و هیچ کشور دیگری هم برای سعودی اهمیتی ندارد. آن‌چه برای سعودی اهمیت دارد منافع و طراوت خودش و شاید تملق است اما این که در فلان کشور چه رخ می‌دهد اهمیتی برای سعودی ندارد. قاعدتا بنده عقیده ندارم لبنانی‌های علاقه‌مند به کشور، باقی‌مانده‌ی سازمان‌ها و هم‌زیستی مسالمت‌آمیزشان کشور را به آن‌جا خواهند کشاند. بله، می‌آیند مثل همیشه یکی دو هفته یا بیش‌تر فریاد می‌کشند و سخنرانی می‌کنند اما بنده و برادرانم فکر می‌کنیم و حسن ظن داریم که همه‌ی جناح‌ها و نیروهای سیاسی لبنان به واسطه‌ی تجربه‌ی جنگ داخلی‌مان، همه‌ی مصیبت‌هایی که در این کشور بر سر ما آمد و تمام شرایطی که در منطقه شاهدش هستیم تا آن حد با سعودی پیش نمی‌روند. بله، همه فحش می‌دهند، فریاد می‌کشند و حمله می‌کنند اما مشکلی نیست، ما از سال ۲۰۰۵ عادت داریم.

خب، مشکل چیست؟ چرا سعودی واقعا از حزب الله عصبانی است؟ البته این خشم و جنگ علیه ما، تازه نیست. این‌جا هم نمی‌خواهم پرونده‌های پیش از ۲۰۰۵ را باز کنم. از ۲۰۰۵ سعودی در همه‌ی رسانه‌های مورد حمایت مستقیم و غیر مستقیم‌ش شامل روزنامه‌ها، مجلات، جراید و شبکه‌های ماهواره‌ای لبنان، جهان و همه‌جا در حال جنگ علیه حزب الله است. الآن بعضی می‌گویند شما با سعودی دعوا راه انداخته‌اید. آرام برو عزیز من، این سعودی است که از سال ۲۰۰۵ با ما دعوا راه انداخته است و ما هیچ نگفته‌ایم. افترا، تحریف، تهمت، شایعه، جنگ روانی، فعالیت‌های امنیتی و اطلاعاتی و…. سعودی در این ۱۰ یا ۱۱ سال در سطوح مختلف سیاسی، امنیتی، رسانه‌ای، مالی و… هر کار توانست علیه ما انجام داد. هر کاری می‌توانست انجام داد. نمی‌خواهم بار دیگر پرونده‌ی جنگ جولای ۲۰۰۶ را باز کنم. اصلا عبارت درهم‌کوبیدن حزب الله به عنوان یکی از اهداف جنگ، متعلق به یکی از سردمداران سعودی بود. این‌ها به کنار. با وجود همه‌ی این‌ها به خاطر کشور، آستانه‌ی تحمل کشور، روابطمان با دیگر جناح‌های سیاسی، منافع لبنان و لبنانی‌های ساکن عربستان و خلیج، امیدمان به گفت و گوهای منطقه‌ای و روابط گرم، درمان سیاسی و… ما از کسانی بودیم که حتی پیش از حوادث سوریه، در کنار دیگر نیروهای منطقه‌ای مانند سوریه و ایران تلاش می‌کردیم میان سوریه با سعودی و ایران با سعودی گفت و گو صورت بگیرد و مسائل درمان شود. با وجود همه‌ی آن‌چه سعودی بر سر ما آورد ما جنگ را با سعودی آغاز نکردیم. ما پرونده‌ی مسائل داخلی سعودی را باز نکردیم و درباره‌ی احساء، قطیف، مردم، سربریدن‌ها و… صحبت نکردیم. این‌ها را همه می‌دانند. ما متهم بودیم و از ما مطالبه می‌شد [که موضع بگیریم] ولی می‌گفتیم برادران، اولویت ما مبارزه با اسرائیل است. خب، وقتی وارد بحرین شدند و تانک‌های سعودی استخوان‌های مردمی را که به راهپیمایی مسالمت‌آمیز می‌پرداختند خرد کردند ما از این وضعیت انتقاد کردیم، ولی وارد نبرد سیاسی و رسانه‌ای با سعودی نشدیم و هم‌چنان می‌گفتیم باید در بحرین گفت و گو صورت بگیرد و مثبت‌نگری در تعامل با سعودی کمک می‌کند در بحرین به گفت و گو برسیم. در سوریه جنگ به راه انداختند. ما پنج سال است سخنرانی می‌کنیم و می‌گوییم جنگ سوریه فقط علیه نظام نیست بلکه علیه همه‌ی ماست. بایدن، سرور آمریکایی‌شان، شخصا می‌گوید: سعودی و غیر سعودی -از سعودی نام برد- برای این نبرد میلیاردها دلار و هزاران تن سلاح و مهمات وارد سوریه کردند. با این حال و با وجود این که سعودی نبردی را مدیریت می‌کرد که استخوان‌ها را در سوریه خرد می‌نمود، سینه‌ها را می‌درید، سر می‌برید، می‌کشت و ریشه‌کن و نابود می‌کرد ما هم‌چنان تا یک سال پیش در مورد سعودی سکوت کرده بودیم. همچنین پیش از آن در عراق. از سال ۲۰۰۳ ماجرای خودروهای بمب‌گذاری‌شده در عراق آغاز شد و گوشت تن کودکان، زنان، کارگران، کشاورزان، دانش‌آموزان و نمازگزاران مساجد به در و دیوار می‌پاشید. اندیشه، پول، خودروها و مواد منفجره از سعودی بود. ما هم‌چنان ساکت بودیم. حتی خودروهای بمب‌گذاری‌شده در لبنان از سعودی بودند. بنده گفته‌ام و شماره‌های افراد را دارم: خودروهای بمب‌گذاری‌شده‌ای که از قلمون به سوی هرمل، نبی عثمان، ضاحیه‌ی جنوبی و بیروت می‌آمد از سوی سعودی مدیریت می‌شد. اجازه دهید با کمال صراحت عرض کنم. حقیقتا وقتی مسئله‌ی یمن پیش آمد… تا قبل از آن در مورد سوریه با این که مثل روز روشن بود، می‌شد گفت گفته می‌شود که پشتیبانی مالی و تحریک آن‌ها از سوی سعودی است. در هر صورت جنگ، غیر مستقیم بود. در عراق جنگ غیر مستقیم بود. در لبنان جنگ غیر مستقیم بود. فلان جا جنگ غیر مستقیم بود. اما در یمن جنگ مستقیم بود. ارتش سعودی در روز روشن و در مقابل چشم همگان وارد جنگ علیه ملت یمن شد. و یک سال است در یمن جنایت می‌آفریند. دیروز مرتکب جنایتی شدند که حتی بان کی مون نتوانست در موردش سکوت کند. البته هزینه‌اش را خواهد پرداخت، اما نتوانست سکوت کند. امروز نیز به واسطه‌ی همین جنایت در منطقه‌ی نَهم، در صنعا تظاهرات بود. نظام سعودی هر روز در یمن در مدارس، بیمارستان‌ها، مساجد، دانشگاه‌ها، بازارها، روستاها و شهرها مرتکب جنایت می‌شود و همه‌ی جهان ساکتند. هر کس می‌خواهد سکوت کند آزاد است سکوت کند. هر کسی اجازه دارد تکلیف خودش را تشخیص دهد و به دنبال مصالح بگردد. ولی ما در روز آغازین جنگ یمن به جایی رسیدیم که… بنده در مورد خودمان در حزب الله صحبت می‌کنم. ممکن است بسیاری از افراد با ما اختلاف دیدگاه داشته باشند. هر کسی آزاد است نظر خود را داشته باشد ولی ما به لحاظ بشری، عاطفی، اخلاقی، جهادی، عربی و بر اساس همه‌ی معیارها و تقسیم‌بندی‌ها حتی منافع ملی لبنان، تأکید می‌کنم منافع ملی لبنان، نمی‌توانستیم در مورد جنایت‌هایی که سعودی در یمن کلید زد سکوت کنیم. به همین دلیل شروع کردیم به صورت علنی و با صراحت و در حضور همه صحبت کردیم و ادامه خواهیم داد، هنوز هم ادامه می‌دهیم و همچنان ادامه خواهیم داد. چه کسی می‌تواند در مورد ماجرای یمن سکوت کند؟ نفوذ ایران آخر چه بهانه‌ایست؟ یا این که فلان کس گفته است با رئیس جمهور مشکل دارد؟ این رئیس جمهور استعفا داده است، آن وقت شما در سوریه علیه رئیس جمهور منتخبی که باز هم انتخاب شد جنگ خانمان‌سوز به راه انداخته‌اید؟! جهان، سازمان‌های دینی، جنبش‌های اسلام‌گرا، علما، احزاب، کشورها و دولت‌ها خودشان می‌دانند؛ می‌خواهند صحبت یا سکوت کنند خودشان می‌دانند. اما ما نمی‌توانیم سکوت کنیم. نه محاسبات دنیوی به ما اجازه‌ی سکوت می‌دهد و نه محاسبات اخروی. تشخیص ما این است.

مشکل بزرگ این‌جا به وجود می‌آید. مشکل بزرگ کجاست؟ این‌جاست که: سعودی پادشاه و زعیم است و حق دارد به همه‌ی جهان توهین کند، فحش دهد، افترا بزند، شایعه بسازد و رسانه‌های میلیارد دلاری‌شان برای همه‌ی جهان رسوایی بسازند و حق دارند جنگ راه بیاندازند، سر ببرند، جنایت کنند، پشت پرده و این روزها جلوی پرده با اسرائیل جلسه بگذارند و حق دارند هر غلطی دوست دارند بکنند و هیچ کس حق ندارد هیچ حرفی بزند و اگر نه با خشم و دوراندیشی سعودی مواجه می‌شود و به مخالفت با اهل سنت و جماعت، اسلام، حرمین شریفین، عربیت و… متهم می‌شوید. چه ربطی به عربیت دارد برادر من؟ جرم ما این است. جرمی که به آن افتخار می‌کنیم. بنده این را در جلسات داخلی گفتم و امشب در تلویزیون می‌گویم: بنده در تمام عمرم که امروز به ۵۷ یا ۵۶ سال -طبق اختلاف اقوال!- رسیده است کارهای خوب و بدی انجام داده‌ام. ما معصوم نیستیم. مقاومتی وجود دارد، بنده و برادرانم با اسرائیل جنگیدیم، شهید داده‌ایم و… . اما اگر امروز از من بپرسید شریف‌ترین، والاترین و بزرگ‌ترین کاری که در زندگی کردی چه بود؟ خواهم گفت: سخنرانی‌ام در روز دوم جنگ سعودی علیه یمن؛ یعنی مانند همین کاری که امشب دارم می‌کنم. این بزرگ‌ترین کاری است که در زندگی‌ام کرده‌ام. احساس می‌کنم جهاد واقعی این است. جهاد این است. این از جنگ ۳۳روزه عظیم‌تر است. احساس من این است. چون در حال گفتن کلمه‌ی حق هستم… مظلومیت این ملت مظلوم، غریب و رهاشده‌ی یمن از مظلومیت ملت فلسطین فراتر رفته است. امروز افراد زیادی در جهان از ملت فلسطین، سوریه، عراق و… صحبت می‌کنند. امروز روی کره‌ی زمین هیچ ملتی به مظلومیت ملت یمن وجود ندارد. ملت بحرین مظلومند، اما یمنی‌ها مظلوم‌ترند. چون هر روز جنایت، بمباران و جنگ علیه آن‌ها روا داشته می‌شود. وقتی ملتی را با این سطح از مظلومیت، غربت و واقع شدن تحت تجاوز مشاهده می‌کنید… بنده وابستگی‌ام به محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)، کتاب الله (عز و جل) و اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را در این موضع‌گیری می‌بینم. در کمال صراحت اگر بنده و حزب الله این موضع را نگیریم به پیامبر، قرآن، عترت و حسین هیچ ارتباطی نداریم. شما می‌دانید ما کجا هستیم. این را خطاب به کسانی می‌گویم که بررسی، بحث و جستجو می‌کنند.

از مسئله‌ی اخلاقی و عقیدتی بگذریم. وقتی در جهان عرب در مورد جنگی که سعودی در روز روشن علیه یمن به راه می‌اندازد سکوت می‌شود این یعنی مشروعیت دادن به جنگ‌افروزی علیه هر کشور عرب و مسلمان دیگری. تمام است. مشروعیت کامل در اختیار دارند. همه‌ی جهان عرب و اسلام ساکتند. خب، شما امروز یمنی‌ها را به مسلخ می‌برید، فردا معلوم نیست نوبت چه کسی خواهد بود. حتی همسایه‌ها سکوت کردند. فردا خواهند گفت سید تحریک‌آمیز حرف می‌زند. خیلی خب. دقت کنید. داستان قطر و سعودی و شبکه‌ی الجزیره و سعودی چه بود؟ شبکه‌ی الجزیره آن زمان‌ها از سعودی انتقاد می‌کرد. آیا به مرحله‌ی تهدید حکومت قطر، حتی تهدید به اخراج از مجلس همکاری‌های خلیج و محاصره‌ی هوایی، زمینی و دریایی نرسید؟ این طور بود یا نبود؟ این ماجرا به صورت رسمی در رسانه‌ها بیان شد. مسئله به این‌جا رسید.

منافع ملی هیچ کشوری اقتضا نمی‌کند که به سعودی مجال و اجازه دهد علیه کشور دیگری جنگ‌افروزی کند یا برای ایجاد جنگ داخلی در مناطق مختلف پول، سلاح و امکانات عظیم بفرستد. کدام منافع ملی لبنان یا کشورهای دیگر این‌جا در نظر گرفته شده است؟

در هر صورت مشکل ما این است که در این نظام جهانی که کشورهایی مثل فرانسه و بریتانیا با پول خریده می‌شوند، رسانه‌ها با پول خریده می‌شوند، قلم‌ها، عقل‌ها و قلب‌ها با پول خریده می‌شوند و سازمان‌های دینی و فتوی‌ها با پول خریده می‌شوند و زمانه‌ای که گوینده‌ی حقْ کم، غریب و مظلوم است و در زمانه‌ای که اگر کسی علیه دیگری خشم بگیرد باید همه‌ی جهان را با خود همراه کند، افرادی در لبنان به نام حزب الله پیدا شده‌اند که به آن‌ها می‌گویند: بنشین سر جایت. شما در یمن، سوریه و بحرین، در حق فلسطین، در عراق، لبنان و منطقه در حال جنایت هستید. هر جا هستید جنایت می‌کنید. مال امروز هم نیست. از ده سال و صد سال گذشته و از روزی که نظامتان تأسیس شد. روشن است که سعودی این را تاب نمی‌آورد. چگونه ممکن است کسی این شجاعت و جرأت را داشته باشد؟! این سعودی را غافلگیر کرده است. در برهه‌ی گذشته تلاش کردند فشار بیاورند، تهدید کنند، بترسانند و خط و نشان بکشند تا ساکت شویم ولی ما ساکت نشدیم و نخواهیم شد. حالا آمده‌اند به لبنانی‌ها فشار بیاورند که ما را ساکت کنند. تمام داستان این است. نه مسئله‌ی نبرد سوریه است، نه یمن، نه بحرین، نه کویت و نه هیچ جای دیگر. همه‌ی این مسائل در چهار یا پنج سال گذشته هم وجود داشت. داستان این نیست که چرا این‌جا یا آن‌جا شکست خوردند و می‌خواهند بخشی از مسئولیتش را به گردن حزب الله بیاندازند. داستان این است که حزب الله و فلان افرادش به اعلی حضرت و حضرات والا توهین و به نظامی انتقاد کرده‌اید که هیچ کس حق ندارد به آن انتقاد یا اعتراضی بکند یا یکی از عیوبش را نشان دهد. بنده فحش نداده‌ام و نمی‌دهم ولی انتقاد و اعتراض می‌کنیم و حرف‌هایی را می‌زنیم که در جهان افراد انگشت‌شماری به خودشان جرأت می‌دهند بزنند. ما به جایی رسیده‌ایم که نمی‌توانیم سکوت کنیم. قاعدتا این بحث طولانی است و ان شاءالله می‌گذاریمش برای هفتم فرمانده شهید حاج علاء.

اما اجازه دهید با سخنانی خطاب به برادران و عزیزانمان در لبنان صحبتم را به پایان ببرم. خیلی خب، الآن می‌خواهند به شما بگویند به دلیل حزب الله، محاسبات، منافع، پروژه‌ی منطقه‌ای و صفوی و… منافع ملی‌مان صدمه است. خب، مگر سعودی همپیمان و دوست شما و پادشاهی خیر نیست؟ خب، یک سؤال دارم. شما به این که بنده مسئولیتش را می‌پذیرم یا نه کاری نداشته باشید. آیا سعودی حق دارد لبنان و ارتش، حکومت و ملت آن و ساکنان لبنانی سعودی و خلیج را به خاطر موضع‌گیری و فریاد یک حزب مشخص لبنان کیفر بدهد؟ بنده از لبنانی‌ها می‌پرسم آیا سعودی حق دارد این کار را بکند؟ این یک سؤال بشری، اخلاقی و عربی است. مگر شما لبنانی‌ها را به عنوان مهمان نپذیرفته‌اید؟ آن وقت تهدیدشان می‌کنید که بیرون می‌اندازیدشان؟! عربیت یعنی این؟ عربیت یعنی این که هدیه بدهی بعد پسش بگیری؟ آن هم چون مثلا یکی از همسایگان، پسر عموها یا قبیله‌ی همپیمان کسی که هدیه به او داده شده است به کسی که هدیه داده حرف بدی زده است؟ عربیتی که می‌خواهید در لبنان تثبیتش کنید این است؟ عربیت یعنی مهمانانتان را بیرون بیاندازید؟ عربیت یعنی این؟ اسلام این را می‌گوید؟ مگر نمی‌گویید حکومتتان اسلامی است؟ چرا مسئولیت اعمال ما را بر عهده‌ی مردم دیگر می‌اندازید؟ اگر کسی جرمی کرده است آن من هستم، حزب الله است. البته چیزی که به نظر شما جرم است، ان شاءالله به نظر خدا مجرم نیستیم. به مردم چه ربطی دارد؟ به ارتش لبنان چه ربطی دارد؟ چه ربطی به لبنانی‌های ساکن سعودی و خلیج دارد؟ شما لبنانی‌های ساکن سعودی و خلیج را که به رابطه با حزب الله متهم بودند بیرون انداخته‌اید و تمام شده‌اند. افرادی که امروز آن‌جا هستند هیچ ارتباطی با ما ندارند. همین طور بی‌دلیل یک کارهایی می‌کنید. سعودی بر اساس کدام معیار بشری، اخلاقی، شرعی، اسلامی و قانونی حق دارد این‌طور توهین‌آمیز با لبنان رفتار کند؟ شما لبنانی‌ها احساسات و کرامت ملی ندارید؟ دیروز یکی از روزنامه‌های سعودی که می‌دانید چه روزنامه‌هایی هستند گفته است ما از لبنانی‌ها دست‌گیری و آنان را اطعام کرده‌ایم ولی آن‌ها دست ما را گاز گرفته‌اند. بروید کسانی را که اطعام کرده‌اید ببینید. حتی بروید ببینید پول‌هایی که در جنگ ۳۳ روزه دادید کجا رفته است. حالا می‌آیید منتش را بر ما می‌گذارید؟ سعودی بر اساس چه معیاری حق دارد این‌گونه با لبنان رفتار کند؟ بنده پاسخش را می‌گویم: سعودی که در یمن، سوریه و بحرین آن رفتارها را می‌کند در لبنان هم این رفتارها را می‌کند. بسیار طبیعی است. به همین خاطر است که می‌گویم منافع ملی ما در این است. سعودی حق ندارد این‌گونه با لبنان و لبنانی‌ها رفتار کند. نهایتا هم همپیمانانش را آزار می‌دهد. اگر با حزب الله مشکل دارید بسم الله. بنده می‌دانم شما برای جنگ رسانه‌ای، سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی برنامه دارید، قطعا این روزها در حال تحریک اسرائیل برای آغاز جنگ علیه ما هستید و دارید آماده می‌شوید ما را در اتحادیه‌ی عرب، سازمان همکاری‌های اسلامی و شورای امنیت به عنوان سازمان تروریستی معرفی کنید. بروید هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید. اما با مردم، لبنانی‌ها، حکومت، ارتش و همپیمانان ما چه کار دارید؟ به خدا به این‌ها ربطی ندارد. آنان در این مسئله هیچ دخلی ندارند. با ما مشکل دارید پس علیه ما اقدام کنید. هر کار امنیتی، سیاسی و اقتصادی که می‌توانید با ما، حزب الله، بکنید، علیه ما جنگ راه بیاندازید، ما را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار دهید، بکشید و ترور کنید. چیز تازه‌ای نیست. از شما به ما رسیده است. مدت‌هاست ماجرا همین است ولی ما آرام و ساکت بودیم اما کار به جایی رسید که سکوت کار درستی نبود. به همین دلیل بنده دوست داشتم بگویم بنده مسئولیت این ماجرا را می‌پذیرم و حزب الله مسئولیت این ماجرا را می‌پذیرد. داستان همین است. کسی حاشیه نرود. داستان نه عربیت است، نه ریشه و هویت عربی، نه حکومت، نه تصمیمات حکومت، نه وزارت و وزیر امور خارجه و نه همه‌ی حرف‌هایی که در این چند هفته شنیدیم. مشکل ما هستیم و مسئولیت را می‌پذیریم و حاضریم در مورد این ماجرا مورد سؤال و بحث قرار بگیریم و بحث کنیم. موضع ما این است. هر کس با ما مشکل دارد، مشکلش را با ما ادامه بدهد اما به کشور، مردم و لبنانی‌ها کاری نداشته باشد. بحث بنده ادامه دارد اما وقت گذشت.

خداوند عافیتتان دهد.

ان شاءالله کشور ما هم‌چنان امن و با ثبات خواهد بود. اگر در آخر کمی صدایمان را بالا بردیم به خاطر ماهیت این برهه بود که صراحت و شجاعت لازم را می‌طلبد.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله