بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم هفتم شهادت شهید حاج حسن محمد حاج
| عربی | فیلم | صوت |بخشهایی از متن بیانات:
حاج ابو محمد یکی از فرماندهان، استوانهها، ستونها و مجاهدان نستوه مقاومت بود. حاج ابو محمد از جملهی برادرانی بود که سال ۱۹۸۲ از روزهای اول در شکلگیری این مقاومت در برابر اشغال لبنان توسط اسرائیل، سهیم بودند. انتخاب او از ابتدا روشن و تصمیمش نهایی بود، در همهی عرصهها حاضر شد و در هر مبارزهای به شهادت عشق میورزید و آن را انتظار میکشید ولی خداوند (سبحانه و تعالی) خواست دهها سال به عمر او برکت بدهد تا رزمنده، مجاهد، مرزبان، مسئول، فرمانده و همیشه در میدان بماند. جوانی، عمر و طراوت جوانیاش را در این مقاومت سپری کرد. ابو محمد از ۱۹۸۲ خارج از این مقاومت زندگیای نداشت. مثل ماهی و آب. ماهی خارج از آب زنده نمیماند. ابو محمد نمیتوانست خارج از مقاومت هوایی را بپذیرد، فکری داشته باشد یا نفسی بکشد. از ابتدا در کوهها، درهها، سنگرها و خطوط مقدم مقاومت به سر میبرد و در انتها نیز به یکی از فرماندهان شهید آن بدل شد. مهمترین چیزی که شما را به تفکر دربارهی این برادر شهید باز میدارد، ویژگیهای شخصی اوست. بنده معتقدم یکی از مهمترین ویژگیهای حاج ابو محمد این است. یک فرمانده نظامی در هر صورت شایستگی و تجربهی نظامی دارد و انسان در هر سازمان و چهارچوب نظامی میتواند به آنها دست پیدا کند. اما ویژگی اصلی، شخصیت او و تدین شاخص، تعهد دقیقش به احکام شرعی، اصرارش بر اطاعت از خداوند (سبحانه و تعالی) و خودداری از خشم او، خوشاخلاقی، خوشمشربی و ادب بسیار بود. همهی چیزهایی که الآن میگویم، شهادت یک یا دو نفر نیست. هر کس ابو محمد را میشناخت، گفتههای بنده را در این زمینه تصدیق میکند. فروتنی شدید، لبخند همیشگی حتی در سختیها، محبت، عطوفت، حس محبت پدرانه نسبت به همهی اطرافیانش، قدردانی ویژه از پدر و مادر و خانوادهاش، آرامش، صبر، توانایی بالای تحمل، آمادگی دائم برای فداکاری، اطاعت و تعهد، در نظر نگرفتن خویش، احترام به دیگران و گوشسپردن به دیگران، حضور مستقیم میان مجاهدان، حضور همیشگی در میدان و خطوط مقدم و همهی اینها ویژگیهایی بود که به شهادتش منتهی شد. اگر بخواهیم این صفات و آنچه را نگفتم در یک ویژگی اصلی یا فراگیر جمع کنیم آن: علاقهی ابو محمد به الله و پرهیزکاریاش در مورد دنیا بود. ما معمولا به او میگوییم ابو محمد اقلیم. تلاش کرد اسم حاج ماهر را جا بیاندازد اما نشد. هر وقت میگفتی حاج ماهر بعدش باید میگفتی یعنی ابو محمد اقلیم! آنچه ما از ابو محمد اقلیم میشناختیم این بود که چیزی به نام حسن حاج در درون او وجود نداشت و به همین دلیل انانیت و من در درون او نبود. نمیگفت من بودم که جنگیدم، جهاد کردم، موفق شدم، پیروز شدم، قدرت یافتم، بالا رفتم، لطف کردم، منت گذاشتم. نمیگفت این عقل، اندیشه، تجربه و… من بود. این من اگر در داخل هر کسی وجود داشته باشد او و گروه و همهی اطرافیانش را نابود میکند. هنگامی که این من پنهان شود، انسانْ الهی میشود و هنگامی که به میدان بیاید، میشود شیطانی در قالب انسان. مشکل ابلیس با آدم، این من بود. این فرمانده شهید این من را نداشت و به همین دلیل پاک، صادق، مخلص، پاکیزه، محترم، عفیف و… بود. این صفتها بر ابو محمد و امثال او که من از اعماق وجود و درونشان خارج شده است، صدق میکند. وقتی من خارج شود، مجاهد هنگام جهاد، شببیداری، خستگی و تحمل فشار، درد و زخم احساس میکند در حال انجام وظیفهاش نسبت به پروردگار، ادای حق بندگی الله (سبحانه و تعالی) و انجام وظیفه نسبت به مردم است پس برای جهاد، خستگی، صبر، زخم یا شهادتش بر مردم منتی نمیگذارد. مسئله از اینجا آغاز میشود. ما امروز خود را در برابر یک انسان بسیار شاخص از نظر دینی، اخلاقی، معنوی و روحی مییابیم. و قبل از این که احساس کنیم یک فرمانده شایسته و پیشگام را از دست دادیم، از دست دادن انسانی با این روحانیت و ویژگیها را حس میکنیم.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران