بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات در شب اول محرم 1435

بیانات

12 آبان 1392

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در شب اول محرم 1435

|فارسی|فیلم|صوت|
«
دیروز حضرت امام (دام ظله) در سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام در اوایل انقلاب مطلب جالبی گفتند. گفتند فقط سفارت آمریکا در تهران این گونه نبود بلکه امروز سفارت‌های آمریکا در همه‌جای جهان لانه‌ی جاسوسی هستند. صحیح است. این‌ها از دوستان، هم‌پیمانان و البته دشمنانشان جاسوسی می‌کنند. از رئیس جمهور فرانسه، رایزن آلمان، نخست‌وزیر بریتانیا و… همه‌ی مردم. سفارت‌های آن‌ها این‌گونه است. همچنین جنایت‌ها و جنگ‌هایشان. هر ساله نیروی هوایی آمریکا با پهپادها هزاران شهرنشین را می‌کشد. بله، هزاران شهرنشین. ولی کسی در جهان نمی‌ایستد بگوید این‌ها جنایات جنگی و ضد بشری است. با این بهانه که می‌خواهند فلان کس را از طالبان، القاعده یا نمی‌دانم چه… بکشند 50، 100 و 150 نفر را  در میان عروسی و عزا به زمین می‌ریزند. افغانستان، پاکستان، یمن، سومالی و… را ببینید. بنده از القاعده و طالبان دفاع نمی‌کنم. ولی چه کسی به شما اجازه داده برای کشتن یک نفر 100، 200 و 300 نفر را بکشید؟ در هر صورت این طرز تفکر مشترک آمریکایی‌ها و القاعده است که به مسیحیت و اسلام هیچ ارتباطی ندارد.
 بخواهیم یا نخواهیم و خوشمان بیاید یا نیاید این طور است که رفتار پیروان هر دین یا مشرب فکری یا سیاسی بر وجهه، جایگاه، حیثیت و احترام آن دین نزد ملت‌های جهان تأثیر می‌گذارد.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

والحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

السلام علیک یا سیدی و مولای یا ابا عبدالله یا ابن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.

در ابتدا حضور همه‌ی شما را در این مجلس مبارک حسینی خوشامد می‌گویم و از خداوند سبحانه و تعالی می‌خواهم به خاطر حضور در این مراسم عزاداری به شما اجر جزیل و جمیل عطا کند. اولا آغاز سال هجری جدید و پایان سال هجری گذشته را به همه‌ی مسلمانان تبریک عرض می‌کنم. مناسبتی که ما را در آستانه‌ی مرحله، عمر و فرصتی جدید قرار می‌دهد. همچنین آغاز ماه محرم الحرام و ایام و حوادث عظیم، غمبار، دردناک و فاجعه‌باری که سال 61 هجری در کربلا بر سر نوه و آل رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد را به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلام)، امیر مؤمنان (علیه السلام)، سرور زنان جهان (علیها السلام)، امامانمان(سلام الله تعالی علیهم)، سیدنا و مولانا بقیه الله فی الارضین، صاحب الزمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء)، همه‌ی مسلمانان و مخصوصا دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) تسلیت عرض می‌کنم.

بنده امشب می‌خواهم درباره‌ی چند مسئله صحبت کنم. پایان سال هجری و آغاز یک سال هجری جدید مسئله‌ای است که شایسته است به آن پرداخته شود. در سطح فردی که برای هر کدام از ما سالی به پایان رسید و سال دیگری آغاز شد. انسان باید با آغاز اولین روز سال جدید به ارزیابی و محاسبه بپردازد و ببیند در طول یک سال چه کرده است؟ چه شکست‌هایی خورده؟ به چه پیروزی‌هایی دست یافته؟ آیا به وسیله‌ی اسباب تقرب و کارهایی که خیر دنیا و آخرت را در پی دارند به سوی خداوند(سبحانه و تعالی) رفته؟ یا عقب افتاده؟ یا [حتی] عقب‌گرد کرده؟ آیا دو سالش برابر بوده؟ یا سال گذشته‌اش از سال‌های قبل از ان بهتر بوده؟ همچنین در سطح اجتماعی و یک جامعه‌ی مشخص، در سطح ملت یک کشور یا در سطح امت. ما مدام به این ارزیابی نیازمندیم. همچنان که به محاسبه‌ی روزانه و فصلی نیازمندیم برای استفاده از همه‌ی تجربه‌های گذشته به محاسبه، بازنگری و ارزیابی سالانه نیز نیاز داریم. خب، ما در طول سال مدام از چالش‌ها، تهدیدها، فرصت‌ها، شرایط، مصائب، مسئولیت‌ها، تکالیف و غم‌های ملت، میهن، امت‌مان و جهان صحبت می‌کنیم. اما چنان که می‌دانید هر سال در این شب‌ها دوست دارم به جنبه‌های دیگر بپردازم و به آن‌چه درباره‌ی آن صحبت می‌کردیم یا در طول سال فرصت هست صحبت کنیم باز نگردیم. در هر صورت آن‌چه در سطح فردی و امت مهم است این است که بایستیم و اوضاع و احوال خود را ببینیم و ارزیابی کنیم. چه این که شرایط اکثریت قریب به اتفاق امت‌مان در سال گذشته به دلیل افزایش چالش‌ها و تهدیدات و کاهش نسبی فرصت‌ها بر اساس برخی معیارها، شرایطی سخت، دشوار، دردناک و نگران‌کننده بود. همچنین به دلیل فتنه‌های بدون مرزی که هر روز از جایی سر بر می‌آوردند. در هر صورت از این مسئله می‌گذریم. شاید در آینده به آن پرداختیم.

مسئله‌ی دوم، برپایی این مجالس به عنوان یکی از قالب‌های احیای یاد حسین و حادثه‌ی عاشوراست. احیای یاد حسین قالب‌های متنوع و متفاوتی دارد مانند هیئت، راهپیمایی و… . اما یکی از مهم‌ترین و همچنین قدیمی‌ترین، شفاف‌ترین و درست‌ترین قالب‌های این احیا این مجالس است که آن‌ها را روضه‌ی حسین می‌نامیم. اجازه دهید شب اول را درباره‌ی این روضه‌ها صحبت کنم. اولا برای این که ماهیت، موضوعات و نتایج آن را بشناسیم. ثانیا با توجه به این شناخت مشخص کنیم چگونه باید با این مجالس تعامل و برخورد کنیم. ثالثا در طول بحث به همه‌ی این فضایی که در سال‌های گذشته به وسیله‌ی ماهواره‌ها و تهاجم رسانه‌ای به راه افتاده پاسخ دهیم؛ فضایی که این مجالس را شرک یا شرک‌آلود می‌نامند و در نتیجه آن را منکری می‌دانند که باید از آن و برگزاری‌اش نهی کرد و جلوی بقا و استمرارش را گرفت.

خب، می‌رسیم به موضوع مجلس. نامش مجلس است. -شاید در آغاز برخی برادران و خواهران بگویند این‌ها که واضح است! ولی از واضحات آغاز می‌کنیم و جلو می‌رویم.- مجلس یا روضه‌ی حسین چیست؟ تعدادی از محبان در یک زمان و مکان واحد که می‌تواند خانه، مجتمع، مسجد، حسینیه، خیمه، سالن، سالن کنفرانس، حیاط، میدان یا هر جای دیگری باشد جمع می‌شوند، دیدار می‌کنند و مثل همیشه دیدار، اجتماع، جلسه -یا هر چه شما بنامید و ما آن را مجلس می‌نامیم.- را با تلاوت آیاتی از کتاب الله (عز و جل) آغاز می‌کنند. سپس اگر استادی باشد درس را آغاز می‌کند و سپس نوبت سخنران است که آیه‌ای را تفسیر می‌کند، روایتی را شرح می‌دهد یا یکی از اندیشه‌های اسلامی را توضیح می‌دهد سپس به صورت تأثیرگزار به گوشه‌ای از سیره‌ی حسینی، سیره‌ی نوه‌ی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌پردازد و شاید قصیده، شعر یا… خوانده شود. روضه این است. می‌توانیم آن را اجتماع، دیدار، جلسه، گردهمایی، باشگاه، جشن یا هر چه شما می‌خواهید بنامیم. در اسم مناقشه نیست. در هر صورت مسمی این است. اسمش را هر چه می‌خواهید بگذارید. عادت و عرف این است که نامش را روضه‌ی حسینی می‌نامیم. همین اجتماعی که ما در آن هستیم نامش روضه است. اما فردا مثلا در روز شهید یا عید غدیر چه مناسبت برای شادی باشد و چه برای غم همین اجتماع نامش جشن، گردهمایی یا اجتماع مردمی خواهد بود. از لحاظ نام‌گزاری مشکلی نیست. نامش روضه است و در طول تاریخ مجلس حسینی نام گرفته است و امروزه در بسیاری از مناطق جهان، هر کجا اهل بیت (علیهم السلام) دوست‌داران و پیروانی داشته باشند، برپا می‌شود.

خب، می‌رویم سراغ بخش اول. ماهیت و واقعیت این مجلس و عناوینی که بر آن صدق می‌کند چیست؟ چون چنان که -اگر به یاد داشته باشید.- در گذشته در ماه رمضان گفتیم: امکان دارد خداوند سبحانه و تعالی به واسطه‌ی کرم و جودش به یک کار به خاطر تعدد عناوینی که بر آن صدق می‌کند، پاداش، اجر، کرامت و جزای متعدد عطا کند. یعنی یک مسمی به خاطر تعدد اسامی‌اش از ثواب، اجر، جزا و پاداش الهی برخوردار می‌شود. این از فضل خداوند (سبحانه و تعالی) بر بندگان است. این مجلس نیز ذیل عناوین متعددی تعریف می‌شود. در نتیجه اگر این عناوین مشروع و محبوب خداوند (سبحانه و تعالی) باشند خدا نیز مطابق با عناوین متعدد به آن پاداش می‌دهد. خب، عنوان به عنوان جلو می‌رویم. آن‌چه بنده عرض می‌کنم برخی از عناوین، اسامی و حقایق است و بنده در پی احصای کامل نیستم.

اول: این مجلسی است که در آن ذکر الله (عز و جل) و تلاوت آیات کتاب الله صورت می‌گیرد و خداوند در آن حمد، ثنا، تسبیح و تنزیه می‌شود. می‌گوییم: قال الله تعالی، یقول الله تعالی و به آیات و کلمات خداوند متعال استشهاد می‌کنیم. می‌گوییم: این کارها مورد امر یا نهی خدا و تکلیفی بر عهده‌ی ما از جانب خداست. می‌گوییم: این مسائل فزون‌بخشی یا آزمایش خداوند است. خب، می‌نشینیم در مجالس و همین چیزها را می‌گوییم. در تلویزیون هم قابل مشاهده است. از ابتدای مجلس تا انتهای آن یاد خداوند است. پس اولا این مجلس ذکر الله (عز و جل) است، آیات قرآن خوانده می‌شود، استاد در میان صحبت‌هایش از خداوند یاد می‌کند، سخنران درباره‌ی خداوند سخن می‌گوید و در میانه‌ی شعر نیز یاد خدا صورت می‌گیرد. و همه‌ی ما قبول داریم یعنی اجماع مسلمانان این است که ذکر خداوند (سبحانه و تعالی) در هر وقت، زمان، مکان و شرایط «قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ- ايستاده و نشسته و خوابيده (آل عمران/۱۹۱)، در جمع یا جداگانه کاری مورد پسند و مطلوب خداوند است که به خدا برای آن به انسان پاداش می‌دهد. و مجلسی که در آن یاد خداوند (عز و جل) صورت می‌گیرد و آیاتش تلاوت می‌شود مورد پسند خداوند (سبحانه و تعالی) است. آیا هیچ کدام از مسلمانان در این باره بحثی دارد؟ بحثی وجود ندارد.

دوم: این مجلسی است که در آن از رسول الله، محبوب‌ترین خلایق نزد خدا، سرور پیامبران، خاتم الانبیاء، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت می‌گیرد و به ایشان و اهل بیت پاکش سلام و درود فرستاده می‌شود. آیا هیچ کدام از مسلمانان بحثی دارد که سلام و درود بر پیامبر خدا و آل رسول در هر زمان و مکان، به صورت گروهی یا پراکنده، در سالن، حسینیه، مجلس، شادی یا غم  از مستحبات است و به وسیله‌ی آن به خداوند (سبحانه و تعالی) تقرب جسته می‌شود؟ همچنین پیامبران خداوند (عز و جل) و فداکاری‌ها، جهاد، تبلیغ دین، دردها، امیدها و رنج‌هایشان در این مجالس و اجتماعات یادآوری می‌شوند. از این جهت نیز این مجالس نزد خداوند محبوب هستند.

سوم: این مجلس، مجلس علم و معرفت، دانش‌طلبی و شناخت اسلام، توحید، اصول عقاید، احکام شریعت، ارزش‌ها، اندیشه‌ها، تعالیم بلند و والا و اخلاق دین و سیره‌ی اولیاء صالح آن است. پس حاضران این مجالس طالبان علم و معرفت هستند. ما در آیات و روایات بسیار به طلب علم، حضور در مجلس علم و شنیدن هر سخنی که برای علم، ایمان و عمل ما مفید است دعوت شده‌ایم و ثواب و اجر عظیمی برای آن برشمرده شده است؛ در مورد هر کس به مجلس علم برود، در مجلس علم حاضر شود، به عالمی گوش بسپارد و…. و این مسائل بسیار در کتاب‌های مسلمانان اهل سنت و شیعه، در میان احادیث شریف و در سیره‌ی مسلمانان در طول تاریخ یافت می‌شود. این مجالس نیز مجلس علم و معرفت هستند. مردم یکی دو ساعت می‌نشینند و به درس، سخنرانی، مسائل، بحث‌ها، توضیحات و شرح‌ها گوش می‌دهند. شاید در طول سال فرصت یا علاقه و کشش پرداختن به این علوم نداشته باشند ولی در این ده شب با قلب‌ها و عقل‌هایشان می‌آیند. که این از برکات و جاذبه‌های ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) برای این نوع مجالس است. در نتیجه همه‌ی احادیثی که از ثواب دانش‌طلبی و حضور در مجالس علم و معرفت صحبت می‌کنند بر این روضه‌ها صدق می‌کند.

چهارم: مجلسی است که در آن به مسائل و مشکلات مردم، امت و مسلمانان و چالش‌ها، تهدیدها، دشواری‌ها و خطراتی که امت با آن‌ها مواجه است و مسئولیت‌ها و تکلیف‌هایی که این وضعیت در پی دارد پرداخته می‌شود. در نتیجه در این گونه مجالس همت‌ها بیدار می‌شوند و اراده‌ها و عزم‌ها پرداخت می‌خورند. این مجالس کلاس‌های سالانه‌ی بیداری هستند که جلوه‌ی حیات را به این امت باز می‌گردانند و به آن شور و حماسه می‌بخشند و آن را بر می‌انگیزند تا در میادین حاضر شود و عقب ننشیند و منزوی، پنهان و مخفی نشود. این از شرط‌های حیات، بقا و جاودانگی امت است. هر کس این مجالس را برپا می‌کند این وظیفه‌ی بسیار والا و عظیم را ادا می‌نماید. ملت‌های مختلف امت‌مان باید تظاهرات، اعتصاب، کنفرانس و جشن‌های پر هزینه برگزار کنند، بعضی می‌آیند، بعضی نمی‌آیند، بعضی می‌آیند و توجه نمی‌کنند و در کنفرانس‌ها و باشگاه‌ها به خواب می‌روند؛ ولی مردم با عشق، علاقه، رغبت و شوق به این مجالس می‌آیند تا به همه‌ی این وظایف از جمله انگشت گذاشتن بر مسئولیت‌ها و خطرات عظیمی که این امت با آن مواجه است بپردازند.

پنجم: این مجلس، مجلس عبرت، وعظ و استفاده از سرگذشت، تجربه‌ها و ماجراهای گذشتگان است. خداوند (سبحانه و تعالی) در قرآن بسیار به داستان‌ها و تکرار دوباره‌ی آن‌ها به شیوه‌ها، زبان‌ها و تعبیرهای مختلف می‌پردازد. ولی داستان همان داستان است. از قصه‌ی آدم و شیطان و سپس داستان حضرت موسی -که می‌بیند در قرآن بیش از هر داستان دیگری آمده است.- و دیگر پیامبران خداوند (عز و جل) و یک سوره‌ی کامل درباره‌ی پیامبر خدا یوسف (علیه السلام) که آن را با این آیه به پایان می‌برد:«لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ۗ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَىٰ وَلَٰكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ - البته در سرگذشت آنها براى خردمندان درس عبرتى است. اين سخنى نيست كه بافته شده باشد، بلكه تصديق كننده‌ى آن [كتابى‌] است كه پيش روى آن است، و شرح و بيان هر چيز است، و هدايت و رحمتى است براى مردمى كه ايمان مى‌آورند. (یوسف/۱۱۱)». اصلا قرآن، احادیث شریف و پندهای انبیا این‌گونه است. به همین خاطر وقتی ما این‌جا می‌نشینیم و دیدار می‌کنیم به گذشته می‌پردازیم، عبرت می‌گیریم و از تجارب آن‌ها استفاده می‌کنیم تا اشتباهاتشان را تکرار نکنیم. گویی که به اندازه‌ی آن‌ها و در دورانشان زیسته‌ایم. و برای ادامه‌ی حیاتمان در کسوت فرد و امت از آن‌ها علم، معرفت، تجربه، لیاقت، عبرت و درس می‌گیریم. این مجالس از مجالس گرفتن عبرت و پند است. این نیز مورد پسند خداوند (سبحانه و تعالی) است.

ششم: این مجلس، مجلس دیدار است. اصلا همین که مردم جمع شوند، دیدار و سلام و علیک کنند، دست بدهند، دیده بوسی کنند، به یکدیگر لبخند بزنند، از اوضاع، احوال و اخبار هم بپرسند مطلوب و مورد پسند خداوند (سبحانه و تعالی) است. بسیار هم ثواب دارد. گاهی مردمی هستند که ماه‌ها همدیگر را نمی‌بینند ولی هر سال در این مجالس با یکدیگر دیدار می‌کنند. چون این مجالس برای دیدار، دیدار متقابل، وصال، تلاقی، ارتباط و محبت متقابل مردم است. این یکی از مهم‌ترین عوامل قدرت هر جامعه و امت و همچنین از امور محبوب خداوند (سبحانه و تعالی) است که تأثیرات، برکات و ثواب‌های فوق العاده‌ای برای آن برشمرده شده.

هفتم و آخر -که پس از آن سراغ باقی مسائل برویم-: این مجلس، مجلس دل‌هاست. این شاخصه‌ی اصلی روضه‌ی اباعبدالله است. قاعدتا در جشن‌ها، سخنرانی‌ها، گعده‌ها و جمع‌های فرهنگی که وجود دارند بیش‌تر روی عقل، تلاش عقلی، فکری، نظری، و فرهنگی کار می‌شود و احیانا احساسات، عواطف و دل‌ها در حاشیه هستند یا به طور محدود تحت تأثیر قرار می‌گیرند. شاخصه‌ی این مجالس این است که با دل‌ها، جان‌ها، درون، عواطف و احساسات کار دارند، مجالس عشق و مودت هستند. ما در این مجالس محبت خودمان را به نزدیکان و آل رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان می‌دهیم. سال گذشته در شب اول بنده مفصل در این باره صحبت کردم و باز نمی‌گردم. در قرآن نیز آمده است که همه‌ی پیامبران گذشته (علی نبینا و آله و علیهم السلام) از اقوام و امت‌های خود مزدی طلب نمی‌کردند «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ (سبا/۴۷)» تا می‌رسیم به پیامبر خودمان (صلی الله علیه و آله و سلم). آن هم نه از نزد خودشان بلکه به امر خداوند. «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا (شوری/۲۳)» به امتت، پیروانت و همه‌ی بشریت بگو «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ-بگو: من بر اين [رسالت‌] مزدى از شما نمى‌خواهم مگر محبت و دوستى خويشان [و اهل بيت‌] را. (شوری/۲۳)» و قدر متیقن نزدیکان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که روی آن بحثی نیست -اگر نگوییم قدر کامل- علی، فاطمه، حسن، حسین و ائمه‌ی نسل حسین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) هستند. حتی در کتب برادران اهل سنت ما از پنج تن به روشنی صحبت به میان آمده است و این که نزدیکان پیامبر (صلی الله علیه و آله) یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین. گاهی بیش‌تر، گاهی کم‌تر. در هر صورت در این باره بحثی نیست. ما در روضه‌ی اباعبدالله می‌نشینیم و این مودت را احساس و زنده می‌کنیم؛ مودتی که خداوند (سبحانه و تعالی) آن را پاداش رسالت، فداکاری‌ها و دردهای رسول الله قرار داده است. برتری رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر این امت و بشریت با برتری هیچ کس جز خداوند قابل مقایسه نیست. «ما أوذي نبي مثل ما أوذيت- هیچ پیامبری به اندازه‌ی من آزار ندید.» پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این‌چنین بر این امت برتری دارد و خداوند (سبحانه و تعالی) می‌فرماید: پاداش وی محبت به نزدیکان این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. خب، ما نیز این‌جا جمع می‌شویم و عشق، محبت، عاطفه و احساساتمان را ابراز می‌کنیم. وقتی شما کسی را دوست داشته باشید یا عاشق او باشید یکی از نتایج و آثار طبیعی‌ای‌اش این است که از شادی‌اش شاد و از ناراحتی‌اش غمگین شوید. ماهیت این مناسبت نیز حزن است و ما حزن خود را از مصیبت‌ها، دردها و فجایعی که بر سر نزدیکان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است ابراز می‌کنیم. اگر نه محبت چه معنایی خواهد داشت؟ آیا به معنی محبتی پنهان در دل است که در چهره، زبان، حرکت و احساسات هیچ انعکاسی نمی‌یابد؟ این دیگر چه محبت مرده، مدفون و پنهانی است؟ محبت باید ظهور و بروز پیدا کند. ما هم این‌جا محبتمان به نزدیکان پیامبر خدا را به عنوان بخشی از پاداش رسالت و فداکاری‌های رسول الله ابراز می‌کنیم. پس بر اساس این عناوین که عرض شد -و البته قسمتی از مسئله بودند. اگر ادامه دهیم وقتی که به بنده داده شده تمام می‌شود.- این مجالس که آن‌ها را روضه یا مجلس حسینی می‌نامیم مجلس ذکر خداوند(عز و جل)، تلاوت، دعا، احیای امر رسول الله، انبیاء الله و اولیاء الله، علم، معرفت، تعلم، تشخیص وظیفه، زنده کردن قضایای امت، عبرت، گرفتن پند، مواجهه، دیدار، دوستی و ابراز محبت و عاطفه‌ی جوشان است. ما در این مجالس غمگین و دردمند می‌شویم و می‌گرییم و این اشک دل‌ها و جان‌های ما را شستشو می‌دهد، گناهان ما را می‌شوید و موجب قرب ما به خداوند (سبحانه و تعالی) می‌شود. این از عناوین. این بخش اول بود شامل حقیقت، ماهیت و عناوین این روضه‌ها.

سؤال دوم: آن را چه بدانیم؟ مایه‌ی تقرب به خداوند(سبحانه و تعالی). این عمل ما عادت، سنت و عرف نیست. ما در برابر کار، احیا، جلسه، گردهمایی و دیداری قرار داریم که همه چیزش ما را به خداوند (سبحانه و تعالی) نزدیک می‌کند. برادران و خواهران، چگونه به خداوند تقرب جسته می‌شود؟ با آن‌چه مورد رضایت و محبوب اوست. وقتی همه‌ی این اعمال و مسمی‌ها محبوب خداوند (سبحانه و تعالی) هستند، مایه‌ی تقرب به او می‌شوند. پس این مجالس مایه‌ی تقرب به خداوند (عز و جل) هستند که ما به وسیله‌ی آن‌ها اجر و ثواب الهی، علو درجات و منزلت نزد وی، بخشش گناهان و پوشاندن بدی‌ها و کمک به ادامه‌ی مسیرمان به سمت خداوند(عز و جل) را طلب می‌کنیم. پس این مجالس چنین جنبه، عنوان و حقیقتی دارند. باید آن‌ها را این‌چنین بدانیم. وقتی به سوی این مجالس گام بر می‌داریم به سوی خانه‌ای می‌رویم که نام خدا در آن برده خواهد، طلب علم در آن صورت خواهد گرفت، این محبت در آن ابراز خواهد شد و… . پس این مجالس را این‌گونه می‌دانیم. این روضه‌ها با هر دیدار و گردهمایی دیگری تفاوت می‌کند. حرمت، مکانت، قداست و جایگاه مخصوصی دارند که باید هنگام ورود، خروج، نشستن، شنیدن و… آن را حفظ کنیم.

خب، بر اساس آن‌چه گفته شد می‌رویم سراغ سؤال سوم: مجالس شرک. بعضی می‌آیند و سخنرانی‌های آتشینی درباره‌ی شرک، توحید، مجالس شرک و شرک‌آلود و… می‌کنند. چنین حرف‌هایی چه اهمیتی دارد؟ چیزی به نام منطق، نشانه و دلیل وجود دارد. بگویید در مجالس شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) در تمام جهان که از تلویزیون‌ها و ماهواره‌ها هم پخش می‌شوند از کدام خدای دیگر یاد می‌شود؟ کدام خدای دیگر تسبیح و تنزیه می‌شود؟ کدام خدای دیگر پرستیده می‌شود؟ کجاست؟ که می‌گویید این مجالس شرک‌آلود است. این‌ها مجالس توحید خداوند (عز و جل) هستند که توحید در آن‌ها شناخته، به آن فراخوانده و تعمیق می‌شود. در این مجالس به خداوند تقرب جسته، نام خدا برده و بندگی و تعبد خداوند در آن انجام می‌شود. مردم در این مجالس به جهاد در راه خدا و تقدیم گرانبهاترین دارایی‌هایشان، تن، جان، پول و فرزندانشان در راه و برای دفاع از دین خداوند (عز و جل) فراخوانده می‌شوند. ولی متأسفانه گاهی تعصب، کوری و سطحی‌نگری در پرداختن به مسائل به نتیجه‌گیری‌هایی از این دست منجر می‌شود. به همین دلیل در پایان این بخش عرض می‌کنم ما معتقدیم این مجالس موجب احیای امر خداوند، توحید، اسلام و پیامبران، رسولان، دین و کتاب خداوند(عز و جل) هستند و این مسائل را در طول قرن‌های متمادی و در برابر همه‌ی طاغوتیان زنده نگه داشته‌اند و پس از این نیز زنده نگاه خواهند داشت و چشمه‌ی اصیل توحید، علم، معرفت، عبادت، زهد، ایثار و همه‌ی ارزش‌های اخلاقی، جهادی، عرفانی و ایمانی اسلام خواهند بود. ما ان شاءالله تا قیامت به این مجالس دعوت می‌کنیم، به آن‌ها می‌پردازیم، آن‌ها را برپا می‌کنیم و زنده نگه می‌داریم.

و اما مسئله‌ی دیگری که امشب دوست دارم درباره‌ی آن صحبت کنم. بخواهیم یا نخواهیم و خوشمان بیاید یا نیاید این طور است که رفتار پیروان هر دین یا مشرب فکری یا سیاسی بر وجهه، جایگاه، حیثیت و احترام آن دین نزد ملت‌های جهان تأثیر می‌گذارد. در طول تاریخ نیز این‌گونه بوده است. صحیح و غلطش بحث دیگری است. ولی این یک واقعیت و حقیقت است که هیچ کس نمی‌تواند آن را انکار کند. اگر پیروان یک دین یا مشرب، رفتار نیکو، خوب و پاکیزه‌ای داشته باشند بدون شک این موجب جلب احترام و منزلت برای دینی می‌شود که پیرو آن هستند. عکسش نیز صادق است. اگر رفتارشان زشت، قبیح و پلید باشد این نیز بر دینی که از آن پیروی می‌کنند تأثیر می‌گذارد؛ حتی اگر اعمالشان مغایر آن دین باشد یعنی اگر به متون دینی آن‌ها بازگردیم ببینیم دینشان آن‌ها را از این مسئله نهی کرده است. ولی مردم بیش از این که کتاب بخوانند و روی نظریه‌ها بحث کنند به رفتار، کارنامه، عملکردها و سیره‌ی پیروان ادیان نگاه می‌کنند. به همین خاطر همیشه وجود نمونه، اسوه و الگو مهم بوده است. و به همین دلیل در بحث‌های عقیدتی می‌گوییم ابلاغ پیام‌های خداوند توسط پیامبر و صداقت ایشان کافی نیست بلکه باید در همه چیز صادق و امانت‌دار و الگویی نیکو، اسوه‌ای والا و نمونه‌ای پیش‌رو باشد که حد اقل در جامعه و عصر خودش مانندی نداشته باشد. این اهمیت الگو، مقتدا و اسوه است. این مسئله با ادیان آسمانی و مکاتب وضعی فکری یا سیاسی بشری نیز سازگار است. این یک حقیقت است.

امروز بعضی مسلمانان با رفتار زشت و وحشیانه‌ای که توسط هیچ عقل، منطق، فطرت و هیچ کدام از مبانی انسانی قابل پذیرش نیست ظاهر می‌شوند و آن رفتار را به عنوان اسلام، دین و توحید معرفی می‌کنند. این بسیار آزاردهنده و خطرناک است. بخواهیم یا نخواهیم این بر روی حیثیت، موقعیت و احترام اسلام تأثیر می‌گذارد. البته ما می‌گوییم رفتار بعضی پیروان ادیان نباید به پای دینشان گذاشته شود. مثلا امروز ایالات متحده‌ی آمریکا را می‌بینیم. با این همه جنگ، جنایت، فساد و وحشی‌گری. چهره‌ی جوان، کت، کراوات، عطر و… سر جای خودش. این‌ها ظاهر است. مثلا جنایت بشری وحشتناکی که در هیروشیما و ناکازاکی مرتکب شدند. جنگ‌هایی که ایالات متحده‌ی آمریکا به راه می‌اندازد. دیروز حضرت امام (دام ظله) در سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام در اوایل انقلاب مطلب جالبی گفتند. گفتند امروز مشخص شد نه تنها سفارت آمریکا در تهران بلکه سفارت‌های آمریکا در همه‌جای جهان لانه‌ی جاسوسی هستند. صحیح است. این‌ها از دوستان، هم‌پیمانان و البته دشمنانشان جاسوسی می‌کنند. از رئیس جمهور فرانسه، رایزن آلمان، نخست‌وزیر بریتانیا و… همه‌ی مردم. سفارت‌های آن‌ها این‌گونه است. همچنین جنایت‌ها و جنگ‌هایشان. هر ساله نیروی هوایی آمریکا با پهپادها هزاران شهرنشین را می‌کشد. بله، هزاران شهرنشین. ولی کسی در جهان نمی‌ایستد بگوید این‌ها جنایات جنگی و ضد بشری است. با این بهانه که می‌خواهند فلان کس را از طالبان، القاعده یا نمی‌دانم چه… بکشند 50، 100 و 150 نفر را  در میان عروسی و عزا به زمین می‌ریزند. اخبار افغانستان، پاکستان، یمن، سومالی و… را ببینید. بنده از القاعده و طالبان دفاع نمی‌کنم. ولی چه کسی به شما اجازه داده برای کشتن یک نفر 100، 200 و 300 نفر را بکشید؟ در هر صورت این طرز تفکر مشترک آمریکایی‌ها و القاعده است که به مسیحیت و اسلام هیچ ارتباطی ندارد. مثلا آیا ما مسلمانان می‌آییم بگوییم مسئولیت جنایت‌های هولناک و وحشیانه‌ی هر روزه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا در جهان بر عهده‌ی دین مسیحیت است؟ خیر. مسیحیت می‌گوید اگر به گونه‌ی راست تو سیلی زدند گونه‌ی چپت را نیز آماده کن. آیا کسی می‌تواند مسئولیت [اعمال] مدعیان پی‌روی از این دین را -مثلا دولت، وزارت دفاع یا ارتش آمریکا را- بر عهده‌ی چنین دینی با چنین فرهنگی بگذارد؟ ما نیز خواستار انصاف هستیم. ما رفتارهای پیروان هیچ دینی را اگر مخالف تعالیم آن دین باشد به آن نسبت نمی‌دهیم و از جهان می‌خواهیم رفتارها، خطاها، اشتباهات و گناهان ما را به دین ما نسبت ندهند. حتی اگر برخی مسلمانان دست به جنایت زدند خواهش می‌کنیم این جنایت‌ها به اسلام نسبت داده نشود. خب، این یک مسئولیت است. بر اساس این واقعیت خارجی، همه‌ی مسلمانان در همه‌جای جهان یک مسئولیت مضاعف پیدا می‌کنند. مخصوصا در این دوران. امروز مسئولیت‌های بسیار خطیری به گردن علما، اهالی فرهنگ، متفکران، خطیبان، شعرا، ادیبان، اهالی رسانه، خاص، عام و عموم مسلمان است. چون چیزی با همه‌ی دوران‌های گذشته تفاوت دارد: انقلاب ارتباط، ظرفیت‌های ارتباطاتی امروز موجود در جهان. در گذشته وقتی یک جنایت یا رفتار اشتباه و شرم‌آور صورت می‌گرفت کسی نمی‌شنید و نمی‌دانست تا از آن علیه بعضی دیگر بهره ببرد. اما امروز هر کار، رفتار، اشتباه، جنایت و عملکرد در هر جای جهان صورت بگیرد بلافاصله آن را در ماهواره‌ها، تلفن‌های همراه و سایت‌های اینترنتی مشاهده خواهید کرد و در همه جای جهان انتشار می‌یابد. ما در زمانه‌ای هستیم که همه‌ی دوربین‌ها و چشم‌ها روی همه‌ی گفتارها، رفتارها و عملکردهایمان تنظیم شده‌اند. این مسئله با همیشه تفاوت دارد. موجب افزایش تهدید هم هست. ثانیا به این دلیل که جنگ بی‌امانی علیه اسلام به عنوان یک دین، رسالت، فرهنگ و ارزش در جریان است. دشمن در کمین و مهیا منتظر اشتباهات، حماقت‌ها و جنایت‌ها نشسته است تا آن‌ها را بگیرد، تعمیم دهد و بزرگشان کند و به جهان بگوید نگاه کنید این دین محمد(صلی الله علیه و آله)، اینان پیروان محمد و این فرهنگ محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. پس به این دلیل و دلایل دیگر امروز مسئولیت مسلمانان در قبال پاسداری از دین و اسلام و عظمت، پاکیزگی، زلالی، درخشندگی و جایگاه اسلام مسئولیتی عظیم است. دیگر این که گفتیم، سخنرانی کردیم، درس دادیم، کنفرانس گذاشتیم و کتاب نوشتیم کافی نیست. مهم‌ترین عامل این دوران عملکرد، رفتار، کار، الگو، چهره و صورتی است که از پیروان این دین ارائه می‌شود یا پیروان اسلام از اسلام به جهانیان نشان می‌دهند. این مهم است.

همچنین وقتی وارد محدوده‌ی خاص پیروان اهل بیت (افضل الصلات و السلام) می‌شویم. در این محدوده نیز مسئولیت بسیار عظیم و مهمی درباره‌ی خود ایشان و مکتب، مذهب و پیروانشان وجود دارد. همان چیزهایی را که به صورت کلی درباره‌ی اسلام و مسلمانان عرض کردیم به صورت خاص و مؤکدتر درباره‌ی پیروان و شیعیان اهل بیت (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) می‌گوییم. دوست دارم از طریق مجموعه‌ای از احادیث امام صادق (علیه السلام) کمی در این بخش ورود کنم. شاید احادیث متعدد بوده باشد شاید هم یک حدیث بوده که تقطیع شده است. در هر صورت مهم است. امام جعفر بن محمد الصادق (علیهم السلام) می‌فرمایند:«ای شیعیان» چه حضار و چه کسانی که از تلویزیون برنامه را می‌بینند خوب به سخنان امام (علیه السلام) گوش کنند «شما به ما منتسب شده‌اید.» این یعنی یک مسئولیت اضافی. شما به لحاظ اسلام مانند دیگر مسلمانان هستید ولی در میان آن‌ها این فقط شما هستید که به ما منتسب شده‌اید. به ما شیعیان علی، شیعیان اهل بیت، شیعیان جعفر، شیعه و جعفری گفته می‌شود. «ای شیعیان، شما به ما منتسب شده‌اید. برای ما زینت باشید.» می‌بینید؟ نمی‌فرمایند کتاب تألیف کنید، نمی‌دانم کنفرانس بگذارید، درس بدهید و… بلکه به همه‌ی شیعیان، کوچک و بزرگ، مردان و زنان، علما و مردم عامی و خواص می‌فرمایند:«برای ما زینت باشید و زشتی نباشید. مانند اصحاب علی (علیه السلام) در میان مردم باشید. اگر یکی از ایشان در قبیله‌ای حضور داشت…» می‌دانید آن زمان قبیله‌ها همه مختلط بوده‌اند. مثل امروز خطوط فرضی دموگرافی و سکونتی وجود نداشته است. مثل برخی عشایر در عراق امروز. تعدادی از افراد قبیله شیعه هستند و تعدادی اهل سنت. در آن دوران این‌گونه بوده است. در یک قبیله هم شیعه وجود داشته است و هم سنی. اگر یک شیعه‌ی علی بن ابی طالب (علیه السلام) در قبیله حضور داشت به واسطه‌ی پایبندی‌ها و رفتارش «…امام آنان بود…» امام جماعت نمازهایشان. «… و موذن و امانت‌دار آنان بود.» به صدق گفتار و ادای امانت مشهور بود. اگر می‌خواستید نماز بخوانید پشت سر او می‌خواندید. اگر می‌خواستید امانتتان را نزد کسی بگذارید پیش او می‌گذاشتید. اگر می‌خواستید کسی را شاهد بگیرید او را شاهد می‌گرفتید. امام صادق از شیعیانش در دوران خودش و در همه‌ی زمان‌ها می‌خواهد این‌چنین باشند. در یک متن دیگر ایشان (سلام الله علیه) می‌فرماید:«برای ما زینت باشید و زشتی نباشید. همه‌ی محبت‌ها را به سوی ما جلب و همه‌ی نازیبایی‌ها را از ما دفع کنید. «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا- با مردم، نيكو سخن گوييد. (بقره/۸۳)» و زبان‌های خود را نگه دارید و از اضافات باز دارید…» یعنی صحبت‌های بی‌موردی که هیچ ضرورتی ندارند. «… زبان‌هایتان را از اضافات و سخنان زشت باز دارید. از پیشتازان به سوی خیرات باشید. گل بی‌خار باشید. منادی راه پروردگارتان باشید. مردم را وارد اسلام کنید…» منظورشان با عمل و رفتار است. «…و از آن بیرونشان نرانید.» و در حدیثی دیگر که نامه‌ای بوده است به شیعیان امام جعفر (علیه السلام) در آن دوران می‌فرمایند:«شما را به تقوای خداوند(عز و جل)، گناه نکردن، تلاش برای خدا، راستگویی، امانت‌داری، سجده‌ی طولانی و خوش‌رفتاری با همسایگان توصیه می‌کنم که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) این‌ها را آورد تا این که ایشان (علیه السلام) می‌فرماید: اگر هر کدام از شما» ای شیعیان من «دست از گناه بشوید، راستگو، امانت‌دار و با مردم خوش‌رفتار باشد گفته می‌شود این از پیروان جعفر است.» می‌بینید امام چه می‌فرماید؟ می‌گوید اگر هر کدام از شما اهل گناه نکردن، تقوا، راستگویی، امانت‌داری و خوش‌رفتاری با مردم، همسایگان و خانواده‌اش باشد… اگر برداشت مردم از رفتار او این‌چنین باشد… چه می‌شود؟ «گفته می‌شود این از پیروان جعفر است و این مرا شادمان می‌کند.» یعنی هر کس می‌خواهد مایه‌ی بهجت و شادی قلب امام صادق (علیه السلام) شود باید این‌چنین باشد. امروز امام صادق (علیه السلام) همان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. یعنی اگر کسی می‌خواهد مایه‌ی بهجت و شادی قلب صاحب الزمان شود باید این‌گونه باشد. حال ایشان هر جای جهان می‌خواهند باشند. ایشان اگر کسانی را ببیند که به ایشان منتسب هستند و می‌گویند ما شیعیان، پیروان و منتظران مهدی و صاحب الزمان هستیم و گناه نمی‌کنند، تقوا دارند، تلاش می‌کنند و راستگو، امانت‌دار و خوش‌رفتار هستند شاد می‌شوند. «گفته می‌شود این از پیروان جعفر است و این مرا شادمان می‌کند و گفته می‌شود این ادب جعفر است.» امام جعفر بن محمد الصادق (علیهم السلام) شیعیان و پیروانش را این‌گونه تربیت کرده است. «و اگر غیر از این باشد» این را هم خوب بشنوید «و اگر غیر از این باشد گرفتاری و ننگش متوجه من می‌شود و گفته می‌شود ادب جعفر این است.» پس مطلب روشن است. اگر می‌خواهیم اماممان را شاد کنیم باید این‌گونه باشیم و اگر می‌خواهیم امام، دین و در چهارچوب دینمان مذهبمان را گرفتار، شرمنده و غمگین سازیم راه همین است. پس مسئله تا حد زیادی به رفتار، تحرک، عملکرد، اخلاق و روش ما ربط دارد. کسی نگوید در مورد من این‌چنین نیست. به من ربطی ندارد. نه، ما امروز در زمانه‌ای هستیم که مسلمانانی کارهای بسیار عظیم، جلیل و بزرگی انجام می‌دهند که چهره‌ی اسلام به واسطه‌ی آن‌ها می‌درخشد و نام اسلام اوج می‌گیرد سپس یک نفر که به خدا قسم به دین، قرآن، سنت پیامبر و هیچ کدام از مذاهب اسلامی و فقه آن‌ها هیچ ارتباطی ندارد از یک گوشه پیدا می‌شود و در حالی که عالم و اهل اجتهاد نیست ادعا می‌کند این اجتهاد اوست و ادبیات و رفتاری از خود بروز می‌دهد و به جهان می‌گوید اسلام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) این است. در مورد شیعه هم همین طور. باید حواسمان باشد. کسی نمی‌تواند بگوید این مردم عامی هستند و به آن‌ها ربطی ندارد. ربطی داشته باشد یا نداشته باشد. پس انجام رفتارهای عمومی نیکو وظیفه‌ی ماست. وقتی به این مناسبت عظیم می‌رسیم، وقتی به کربلا و عظمت این واقعه می‌رسیم، وقتی به امام حسین (علیه السلام)، یاران، اهل بیت، زنان و کودکان همراه ایشان و این حادثه‌ی بزرگ، عظیم و بی‌مانند تاریخی می‌رسیم و می‌خواهیم آن را زنده بداریم و از آن طریق شخصیت والای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و برادران، فرزندان و اصحاب ایشان را معرفی کنیم و در این زمانه صحنه‌های دل‌انگیز ایثار، عشق، جان‌فشانی، اخلاص، وفاداری، فداکاری، صبر، خلوص و… همه‌ی این ارزش‌هایی را که کربلا چکیده و خلاصه‌ی آن‌هاست به جهان بنمایانیم باید بسیار مراقب قالب احیای این امر باشیم تا نکند به عظمت حسین، اهل بیت و کربلا ضربه‌ای بخورد. و متأسفانه برخی شیعیان چنین می‌کنند. نمی‌خواهم وارد جزئیات، شواهد و مصادیق شوم. همه خبر داریم. باید احیای این مناسبت را از این مسائل پاک کنیم. این از اوجب واجبات است. مخصوصا در این دوران. نگاه کنید برادران، حتی به لحاظ فقهی و شرعی اگر از فقها استفتاء کنید می‌بینید احیانا خیلی کارها وجود دارند که به خودی خود و به اصطلاح در حکم اولیه حلال و مباحند ولی می‌بیند مراجع (رحم الله الماضین منهم و حفظ الباقین و اطال فی اعمارهم الشریفه جمیعا) وقتی پاسخ سؤالات را می‌دهند می‌گویند: حلال است مگر این که موجب وهن دین یا توهین به مذهب شود. یعنی اگر موجب وهن دین یا توهین به مذهب شود حرام می‌شود. در حکم اولیه حلال است. یا از ابتدا می‌گویند: چنین کاری جایز نیست چون موجب وهن دین و توهین به مذهب است. کسی روی حکم اولیه تمرکز نکند. نگویید نه، این کار حلال است. شاید به خودی خود حلال باشد ولی اگر در دوران، عصر، شرایط، جامعه و کشوری این کار مباح یا حلال یا جائز در حکم اولیه موجب وهن دین و اسلام و توهین به مذهب و اهل بیت (علیه السلام) شود تبدیل به حرام و احیانا بزرگ‌ترین کبائر می‌گردد. ما باید متوجه این مسائل باشیم و این رخنه‌ها و مشکلات را که وجود هم دارند از بین ببریم. انکارشان نمی‌کنیم بلکه باید با موعظه، حکمت، موعظه‌ی حسنه و گفت و گو درمانشان کنیم. ولی متأسفانه برخی مردم -چنان که رخ داده است- به محض این که فقیه، عالم، متفکر یا… می‌گوید برادران نباید این کار را انجام دهیم و موجب توهین به مذهب می‌شود بلافاصله حرمتش ریخته، حکم ارتدادش صادر و از دین خارج می‌شود سپس به جای این که در روز عاشورا علیه یزید بن معاویه، عمر بن سعد و عبیدالله بن زیاد شعر بگویند علیه مراجع، فقها، علما و متفکران شعر می‌سرایند! این بسیار مایه‌ی حزن و تأسف است. در هر صورت ما وظیفه داریم این مسئله را ان شاءالله رعایت کنیم. چه در این مناسبت عظیم و در اصل در همه‌ی تحرکات، رفتارها و عملکردمان. ان شاءالله شاید یک شب به شرط حیات اگر وقت یاری کرد به مسئله‌ی الگو بودن و «کونوا لنا زینا ولا تکونوا علینا شینا» باز می‌گردم.

در پایان دو مسئله می‌ماند که معمولا در شب‌های ابتدایی محرم یادآوری می‌کنم. فقط برای تأکید. آن هم نه برای مجلس خودمان بلکه برای همه‌ی مجالسی که در لبنان و خارج لبنان برپا می‌شود. برای هر کس صدای ما را می‌شنود یا صحبت ما را می‌پذیرد.

یکی از مسائلی که می‌خواهم روی آن تأکید کنم مراعات حال مردم است. بحث‌های فرهنگی و فکری تمام شده است. رعایت حال مردم را بکنید. مثلا همین مجلس ما در مجتمع [سید الشهدا]. بنده به برادران تأکید کردم ان شاءالله این طور باشد: که دلیلی برای پخش صدا بیرون از مجتمع وجود ندارد. در هر صورت الآن دیروقت است. ما مجبوریم مجلسمان را به واسطه‌ی مجالس دیگری که از مغرب یا بلافاصله پس از مغرب آغاز می‌شوند و همچنین مجالس روستاها ساعت هفت و نیم یا هشت برگزار کنیم تا بتوانند این مجلس را از تلویزیون دنبال کنند. پس دیروقت است. البته شاید مجالس دیگری نیز دیروقت برقرار باشند. مسئله‌ی صوت بسیار مهم است. بنده مثلا در برخی روستاها دیده‌ام یک نفر احساس کرده چون محرم است باید یک ضبط صوت بگذارد کنار پنجره‌ی خانه‌اش و صدایش را تا انتها بلند کند و از صبح تا شب مداحی پخش کند! چه کسی چنین حرفی زده است؟ حسین(علیه السلام) این را می‌خواهد؟ اهل بیت (علیه السلام) این را می‌پسندند؟ واقعا این کار ما را به خدا نزدیک می‌کند؟ در هر صورت محیط زندگی ما، روستا، شهر و حاشیه‌ی شهرهاست. مردم زندگی دارند، بعضی می‌خواهند زود بخوابند و زود بلند شوند، مریض هست، بعضی اعصابشان ناراحت است و… باید همه‌ی این‌ها را در نظر بگیریم. این طور نیست که مراعات هیچ کدام از این قیود لازم نیست و ما فقط ده روز داریم و شبانه روز باید صدا بلند باشد و مردم هر طور هست باید تحمل کنند. خواهش می‌کنم این مسئله مراعات و مدیریت شود. حتی مجالس. چرا باید صوت در خارج از حسینیه و مسجد پخش شود؟ یک بار محیط روباز است مشکلی نیست ولی در مکان‌های بسته هر کس می‌خواهد می‌آید گوش می‌کند. چرا صدا را بیرون می‌برید؟ مخصوصا اگر موجب آزار مردم شود. بنده از این مسئله نهی نمی‌کنم. فردا نگویند سید نهی و تحریم کرد. می‌گویم مراعات کنیم. شاید برخی روستاها مشکلی ندارند اگر عصر یا اول شب مجلسی برقرار باشد. خانه‌ها از هم دورند. ولی در حاشیه‌ی شهرها که فضا کم است در مورد گذاشتن بلندگوها جلوی پنجره‌ها و درها باید مراعات و مدارا صورت بگیرد.

محیط مجالس، شلوغی، همهمه و ترافیک ماشین‌ها. مثلا بنده به کسانی که خانه‌شان نزدیک است توصیه می‌کنم پیاده بیایند و ماشین را خانه بگذارند. در ترافیک، زحمت بازرسی خودروها و همچنین بنزین صرفه‌جویی می‌شود. حتی شاید پیاده اجر و ثواب بیش‌تری هم داشته باشد. چون قدر متیقن «مشی» پیاده‌روی است. خواهش می‌کنم درباره‌ی این ترافیک و شلوغی قبل و بعد از مجالس نیز خیلی مراعات کنید.

مسئله‌ی مناطق حساس و مخصوصا مختلط. در برخی حاشیه‌ها، شهرها و روستاها مسلمانان پیرو دیگر مذاهب، برادران اهل سنت، مسیحیان و… حضور دارند. پس این حساسیت نیز فارغ از این که وجود چنین حساسیتی صحیح است یا نه باید مراعات و مدیریت شود. این بحث دیگری است. ولی در واقعیت خارجی مخصوصا در این فضاها که بعضی ستون‌پنجم‌ها و کسانی که در کمین همه‌ی ما هستند ممکن است از هر چیزی، هر چیز ظاهری، هر اشتباهی یا هر بی‌توجهی برای ایجاد معضل و فتنه استفاده کنند ما باید بسیار دلسوز اطرافمان باشیم. این بخشی از حسن مجاورتی است که امام صادق (علیه السلام) ما را بدان توصیه کردند.

در زمینه‌ی امنیتی هم طبیعتا ما با خودمان که تعارف نداریم. کشور و همه‌ی منطقه در شرایط امنیتی بسیار دشوار به سر می‌برند. چالش‌های مشخصی هم وجود دارد. در نتیجه در مناطقی که معمولا مجالس برگزار می‌شود توسط ارتش و سازمان‌های رسمی امنیتی تمهیداتی صورت می‌گیرد. بار دیگر می‌خواهم به همکاری با این ایست‌های بازرسی و اقداماتشان فرا بخوانم. همچنین تحمل و همکاری با برگزار کنندگان مجالس مختلف مثل حزب الله، جنبش امل، مجلس اعلای شیعیان و دیگر گروه‌ها، سازمان‌ها و… هر کس در مقابل مجلس خودش مقداری اقدام احتیاطی انجام می‌دهد. مثلا شاید جلوی در مجالس به شما بگویند موبایل را تحویل بدهید، خب اصلا با خودتان نیاورید، خودتان که می‌دانید دارید می‌روید کدام روضه. منظور این است که ببینیم چطور می‌توانیم زحمت یکدیگر را کم و با هم همکاری و یکدیگر را تحمل کنیم تا ان شاءالله بتوانیم این برهه را از سر بگذرانیم و این مناسبت عظیم را بدون نکات منفی، خسارت، اشتباه و موانع و متناسب با قداست، پاکی، طهارت و صفای آن برگزار کنیم.

ان شاءالله بنده و برادران مانند هر سال در این شب‌ها، در این مجالس و در این مجتمع در خدمت شما خواهیم بود. و از همه‌ی برادران و خواهران درخواست می‌کنیم هر شب به صورت پرشور و متناسب با این مناسبت و فرارسیدن آن در مجالس شرکت کنند. بار دیگر آن‌چه در ابتدای عرایضم گفتم را تکرار می‌کنم: این مناسبت، ماهیت، عناوین و اجزای آن را که همان ذکر، دعا، احیا، گریه، عبرت، وعظ، لقاء و دیدار هستند غنیمت بدانید. این راهی است به سوی خداوند که ما را به او نزدیک می‌کند و به ما کمک می‌کند تا راه را پی‌بگیریم و ان شاءالله پیروان این اسلام عزیز و ائمه‌ی اطهار و زینت آنان باشیم و مایه‌ی ننگ آنان نباشیم.

السلام علیک یا سیدی و مولای یا اباعبدالله الحسین یا ابن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

والسلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله